زمینه و هدف: پایش بیولوژیکی نقش مهمی در ارزیابی مواجهه شغلی دارد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی نسبت منگنز به آهن خون (Manganese-Iron Ratio: MIR) به عنوان یک بیومارکر بالقوه منگنز انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه مورد- شاهدی حاضر بر روی کارکنان ذوب یک صنعت تولید قطعات خودرو انجام گرفت. گروه مورد از بین کارکنان فرآیند صنعتی ذوب در معرض مواجهه با منگنز (31 نفر) و گروه شاهد نیز از بین کارکنان اداری غیرمواجهه یافته (30 نفر) انتخاب شدند. میزان مواجهه کارکنان با منگنز با روش NIOSH 7300 و آنالیز عنصری نمونه های هوا و خون جهت تعیین میزان منگنز با استفاده از دستگاه جذب اتمی- کوره گرافیتی (GF-AAS) سنجش شد. اندازه گیری آهن در سرم با استفاده از روش Iron- Ferrozine LS انجام گرفت. آزمون های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت.
یافته ها: میانگین غلظت مواجهه کارکنان ذوب با منگنز هواmg/m3 0/005 ±0/008 بود. میزان منگنز خون گروه ذوب (µg/L 8/66± 17/33) به طور معنی داری بیشتر از میزان منگنز خون گروه شاهد (µg/L 8/70 ± 9/37) بود (P-V<0/05). میانگین نسبت منگنز به آهن خون (MIR) گروه مورد نیز به طور معنی داری بیشتر از میانگین آن در گروه شاهد بدست آمد (P-V<0/05). نتایج آزمون همبستگی ارتباط معنی دار آماری بین منگنز هوا و نسبت منگنز به آهن خون (MIR) نشان داد (r=0/426, P-V<0/05).
نتیجه گیری: نسبت منگنز به آهن خون (MIR) می تواند به عنوان یک بیومارکر برای تمایز کارکنان مواجهه یافته با منگنز از کارکنان غیر مواجهه یافته مورد استفاده قرار گیرد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
پایش بیولوژیک سموم دریافت: 1393/11/13 | پذیرش: 1394/8/28 | انتشار: 1395/6/10