زمینه و هدف:
سیر صعودی شهرها در سده اخیر، شکلگیری کلان شهرها و تجمع جمعیت انسانی در نواحی متمرکز شهری را در پی داشته است. مراکز تجاری در کلان شهرها، از نقاط بحرانی کلانشهرها محسوب می شوند. وقوع حوادث در این مراکز میتواند به وجود آورنده فجایع انسانی، اجتماعی و اقتصادی شوند. وجود بافتهای قدیمی، اهمیت تاریخی، ویژگیهای فرهنگی، تعداد زیاد بازدیدکننده در روز، ناسازگاری مسیرهای ترافیکی نسبت به برخی از این مراکز، ضعف زیرساختها و امکانات و ...ضرورت اهمیت مدیریت بحران در مراکز تجاری بسیاری از کلان شهرها را آشکار میسازد.
در سالیان اخیر وجود برخی ضعف های اساسی در مدیریت بحران حاکم در کلانشهرها ضرورت استفاده از رویکردهای مکمل نظیر مهندسی تاب آوری را بیش از پیش آشکار ساخته است. مهندسی تاب آوری یک رویکرد جدید جهت سنجش و حفظ ایمنی در سیستم های پیچیده است و هدف آن حفظ ظرفیت سازمان در یک حد قابل قبول برای مواجهه با بحران و توانایی برگرداندن کارها به حالت اولیه می باشد.
روش بررسی:
این پژوهش باهدف طراحی پرسشنامه ارزیابی مدیریت بحران در مراکز تجاری با رویکرد مهندسی رزیلینس، صورت گرفته است و قلمرو مکانی این تحقیق مراکز تجاری شهر تهران است. در تحقیق حاضر معیارهای اصلی مهندسی تاب آوری (
RE) شامل تعهد مدیریت، فرهنگ گزارش دهی ، فرهنگ یادگیری، شفافیت، آمادگی، آگاهی و انعطافپذیری مورداستفاده قرار گرفت. بعد از مشخص شدن معیارهای اصلی و بر اساس بررسی متون، مطالعات میدانی، نظر خبرگان و با استفاده از تحلیل محتوای متنی، سوالات پرسشنامه از منابع مختلف استخراج گردید. سپس با نظر خبرگان پرسشنامه ای با 97 سؤال طراحی گردید و طبق روش دلفی توسط 17 نفر از خبرگان ایمنی و مدیریت بحران مورد بررسی قرار گرفت. برای غربال اولیه زیر معیارهای شناساییشده امتیازات تخصیص دادهشده بین 1 تا 5 در نظر گرفته شد و بدین ترتیب زیر معیارهای با امتیاز زیر 3 حذف گردید. تکنیک دلفی در 2 راند ادامه یافت و در راند دوم پرسشنامهای با 68 سؤال تایید شد. شایان ذکر است که برای محاسبه هماهنگی دیدگاه کارشناسان از ضریب توافقی کندال استفاده شده است. سپس از مدل
ANP برای وزن دهی و اولویت بندی زیرمعیارها استفاده شد و زیر معیارهای مطالعه به صورت زوجی و بر اساس تحلیل شبکه و از نوع مقیاس 9 درجه ساعتی مورد مقایسه قرار گرفتند. جهت بررسی پایائی پرسشنامه خبره، از محاسبه نرخ ناسازگاری استفاده گردید. بر اساس شاخص ناسازگاری، اگر میزان ناسازگاری مقایسات زوجی بیشتر از 1/0 باشد بهتر است در مقایسات تجدیدنظر گردد.
با پیشفرض روابط درونی میان معیارهای اصلی تحقیق و برای انعکاس ارتباطات متقابل میان معیارها از تکنیک دیمتل استفاده شد. ماتریس حاصله از تکنیک دیمتل (ماتریس ارتباطات داخلی)، قادر به نشان دادن رابطه علی و معلولی بین اثرپذیری و اثرگذاری متغیرها می باشد. گامهای این تکنیک شامل موارد زیر بود:
1- تشکیل ماتریس ارتباط مستقیم
(M): زمانی که از دیدگاه چند نفر استفاده میشود میانگین ساده نظرات بکار برده میشود و
M تشکیل میگردد.
2- نرمال کردن ماتریس ارتباط مستقیم:
3- محاسبه ماتریس ارتباط کامل:
4- ایجاد نمودار علی:
5- نمایش نقشه روابط شبکه (
NRM)
در این تحقیق جهت انجام ارزیابیها و تکمیل جداول، مجددا از نظر خبرگان (بهصورت طیف 5 درجهای) استفاده گردید.
مراحل تحلیل
ANP شامل چهار گام است که عبارتاند از گام اول: شناسایی معیارهای اصلی، گام دوم: شناسایی روابط درونی، گام سوم: تعیین اولویتهای کلی و
گام چهارم: آزمون سازگاری
برای تعیین اولویت نهائی معیارهای مدل با تکنیک
ANP باید سوپر ماتریس اولیه (ناموزون)، سوپر ماتریس موزون و درنهایت سوپر ماتریس حد محاسبه شود. هر یک از ارکان این نمودار در مراحل مختلف تکنیک مقایسه زوجی و
DEMATEL محاسبهشده است. بنابراین ساختار سوپر ماتریس ناموزون با واردکردن این دادهها در ساختار نهائی مدل که با نرمافزار سوپردسیژن طراحیشده است قابلمشاهده میباشد. با استفاده از مفهوم نرمال کردن، سوپر ماتریس ناموزون به سوپر ماتریس موزون (نرمال) تبدیل میشود. در سوپر ماتریس موزون جمع عناصر تمامی ستونها برابر با یک میشود. درنهایت سوپر ماتریس حد محاسبه میشود. سوپر ماتریس حد با توان رساندن تمامی عناصر سوپر ماتریس موزون به دست میآید. بر اساس متد نرمافزار سوپر دسیژن، این عمل آنقدر تکرار میشود تا تمامی عناصر سوپر ماتریس شبیه هم شود. در این حالت تمامی درایههای سوپر ماتریس برابر صفر خواهد بود و تنها درایههای مربوط به زیر معیارها، عددی میشود که در تمامی سطر مربوط به آن درایه تکرار میشود. بر اساس محاسبات صورت گرفته و سوپر ماتریس حد، تعیین اولویت نهائی زیر معیارها با اقتباس از نرمافزار سوپردسیژن به دست آمد. در این مطالعه برای انتخاب بهترین مرکز خرید در میان سایر مجتمعهای موردمطالعه در سطح شهر تهران از تکنیک تاپسیس استفاده شد. زیر معیارهای مرتبط با معیارهای اصلی در مراکز خرید، شناسایی و مورد ارزیابی قرار گرفتند. بنابراین ماتریس امتیازدهی مراکز خرید بر اساس زیر معیارها تشکیل شد. برای امتیازدهی انتخاب بهترین مرکز خرید بر اساس هر زیر معیار از طیف لیکرت 5 درجه استفاده شده است. نمره متناسب به هر یک از مراکز خرید بر اساس زیر معیارها با توجه به میانگین ساده نظرات کارشناسان اخذ شد. در گام بعد ماتریس بی مقیاس شده و سپس ماتریس بی مقیاس موزون تهیه گردید.
سپس مثبت ترین و منفی ترین گزینه ها و فاصله هر گزینه از آنها محاسبه شد.در این روش اولویت با گزینهای است که بیشترین فاصله را از عوامل منفی و کمترین فاصله را از عوامل مثبت داشته باشد. در نهایت، داده های پژوهش به صورت مطالعه موردی چند گانه (
Multiple Case Study) در 7 مجتمع تجاری با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، جهت تعیین سطح رزیلینس مورد پژوهش قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده از محیط نرمافزار اکسل،18
SPSS استفاده شد.
یافتهها:
هماهنگی دیدگاه کارشناسان بر اساس ضریب توافقی کندال در راند اول و دوم بترتیب برابر 317/0 و 637/0 بود. نتایج نشان داد که پارامترهای تعهد مدیریت، آمادگی، آگاهی، فرهنگ گزارش دهی ، انعطافپذیری، یادگیری، شفافیت به ترتیب با وزن نرمال شده 182/0، 180/0، 178/0، 155/0، 128/0، 100/0، 077/0 در اولویت 1 تا 7 قرار قرار دارند.
نتایج اولویتهای زیر معیارهای تعهد مدیریت نشان داد، تنظیم و ابلاغ خطمشی، اهداف مدیریت بحران در شرایط اضطراری در مجتمع تجاری توسط مدیریت با وزن نرمال شده 168/0 در اولویت اول قرار گرفت. در موارد بعدی موضوعاتی هم چون ایجاد ساختار و انتخاب افراد ذیصلاح، اهمیت مدیریت به ایمن بودن ساختمان ، تدوین برنامهها و فراهم نمودن منابع مالی و تجهیزات لازم در مجتمع در رتبههای بعدی، مهمترین عوامل تعهد مدیریت قرار گرفتند. نرخ ناسازگاری مقایسههای انجامشده 038/0 به دست آمد که کوچکتر از 1/0 میباشد و بنابراین میتوان به مقایسههای انجامشده اعتماد کرد.
در زیر معیارهای فرهنگ گزارش دهی، میزان تمایل افراد به گزارش دهی موارد خطا و نا ایمن در سطح مرکز تجاری با وزن نرمال شده 132/0 در اولویت اول قرار گرفت. بنابراین سازمانها همواره میبایست توجه خاصی به اخذ نظرات و گزارش کارکنان و مشتریان داشته باشند. نرخ ناسازگاری مقایسههای انجامشده 052/0 به دست آمد که کوچکتر از 1/0 میباشد.
در بخش زیرمعیارهای فرهنگ یادگیری، زیر معیار استفاده مراکز تجاری از وقایع اتفاق افتاده و بحرانهای گذشته برای پاسخدهی بهتر در آینده با وزن نرمال شده 238/0 در اولویت اول قرار گرفت. در مراحل بعدی یادگیری از شبیهسازی بحران و تمرینات عملی برای ایجاد تجربه کار گروهی درجهت افزایش سرعت واکنشها در جهت پیشگیری از موارد مشابه در مراحل بعدی قرار داشتند. نتایج این اولویتبندی در زیر معیارهای فرهنگ یادگیری بیانگر اهمیت درس پذیری از حوادث در جهت استفاده از تجارب گذشته و جلوگیری از بروز حادثههای مشابه میباشد. نرخ ناسازگاری مقایسههای انجامشده 053/0 به دست آمد که کوچکتر از 1/0 میباشد.
در زیر معیارهای شفافیت، زیر معیار شناسایی عدم انطباقها و فاصله مجتمع تجاری از مرزهای ایمن با وزن نرمال شده 313/0 در اولویت اول قرار گرفت. نرخ ناسازگاری مقایسههای انجامشده 084/0 بهدستآمده که کوچکتر از 1/0 میباشد.
در زیر معیارهای آمادگی، زیر معیار وجود تیم مدیریت بحران در مجتمع تجاری با وزن نرمال شده 161/0 در اولویت اول قرار گرفت و در مراحل بعدی تدوین و ابلاغ سند عملیات واکنش در شرایط اضطراری، استقرار سیستم مدیریتهای ایمنی و شناسایی ریسک در مجتمعها، تنظیم و اجرای برنامه و طرحهای پیشگیرانه، اجرای قوانین و مقررات ایمنی مصوب در راستای بازرسی و مقاومسازی اجزاء سازهای و غیر سازهای ساختمانهای مجتمع تجاری و افزایش مقاومت آنها در برابر بحرانها و پیشبینی قراردادهای تفاهم و همکاری با سازمانهای امدادی خارجی، آمادگی سیستمهای هشداردهنده، اعلام و اطفاء حریق هوشمند و انجام مانور، آموزش کارکنان و کسبه در اولویتهای بعدی قرار گرفتند. نرخ ناسازگاری مقایسههای انجامشده 056/0 به دست آمد که کوچکتر از 1/0 میباشد.
نتایج اولویتهای معیارهای آگاهی نشان داد، ارزیابی سازوکار گزارش دهی مشکلات ایمنی مجتمع با وزن نرمال شده 142/0 در اولویت اول قرار گرفت. در مراحل بعدی نیز تعریف مکانیسم ارتباطات شفاف، جهت گزارش مشکلات ایمنی و افزایش آگاهیها نسبت به هماهنگی و همکاری بین گروهی افراد در زمان بحران و چگونگی عملکرد ایشان برابر شرح وظائف در مراحل بعدی قرار گرفتند. نرخ ناسازگاری مقایسههای انجامشده 041/0 به دست آمد که کوچکتر از 1/0 میباشد.
در میان اولویتهای معیارهای انعطافپذیری، زیر معیار توانایی کنترل شرایط پیشبینینشده محیط توسط مدیریت با وزن نرمال شده 205/0 در اولویت اول قرار گرفت. در مراحل بعدی اقدام به تصمیمگیری کارکنان بدون انتظار غیرضروری برای دستورات مدیریت در اولویت بعدی قرار گرفت . نرخ ناسازگاری مقایسههای انجامشده 0089/0 به دست آمد که کوچکتر از 1/0 میباشد.
بر اساس یافتههای حاصل از تکنیک دیمتل معیار تعهد مدیریت از بیشترین تأثیرگذاری برخوردار است. همچنین بر این اساس معیار آمادگی از میزان تأثیرپذیری بسیار زیادی برخوردار است. معیار تعهد مدیریت نیز کمترین تأثیرپذیری را نسبت به سایر معیارها داردعلاوه بر این معیار شفافیت بیشترین تعامل را با سایر معیارهای موردمطالعه دارند.
محاسبه اولویت های نهایی زیر معیارهای انجام شده توسط تکنیک ANP نشان داد که زیر معیار شناسایی عدم انطباقها و فاصله خود از مرزهای ایمن با وزن نرمال شده 0448/0 در اولویت اول، زیر معیار استفاده مراکز تجاری از وقایع اتفاق افتاده و بحرانهای گذشته برای پاسخدهی بهتر در آینده با وزن نرمال شده 034/0 در اولویت دوم، زیر معیار توانایی کنترل شرایط پیشبینینشده محیط توسط مدیریت با وزن نرمال شده 0293/0 در اولویت سوم و زیر معیار شبیهسازی بحران و تمرینات عملی برای ایجاد تجربه کار گروهی و افزایش سرعت واکنشها با وزن نرمال شده 0278/0 در اولویت چهارم قرار دارد.
نتیجهگیری:
بر اساس نتایج حاصل از تحقیق، در مدیریت بحران مجتمعهای تجاری با رویکرد مهندسی تاب آوری، معیارهای تعهد مدیریت و آمادگی دارای بیشترین و معیار شفافیت دارای کمترین نقش در ایجاد تابآوری در برابر بحرانها هستند. الگوی روابط بین معیارهای اصلی با تکنیک
DEMATEL نشان داد معیار تعهد مدیریت از بیشترین تأثیرگذاری برخوردار است. در میزان تأثیرپذیری یک عامل بر سایر عاملها، معیار آمادگی از میزان تأثیرپذیری بسیار زیادی برخوردار بود. بیشترین تعامل با سایر معیارهای مطالعه نیز به معیار شفافیت اختصاص یافت. ارزیابی مدیریت بحران با رویکرد رزیلینس با تکنیک تاپسیس در بین مجتمعهای تجاری شهر تهران، حاکی از آن است که مجتمع شماره 4 در میان سایر مجتمعها دارای تابآوری بیشتر در برابر بحرانها میباشد. این موضوع نشاندهنده این مطلب میباشد که پرسشنامه حاضر با رویکرد رزیلینس تمامی جوانب مدیریت بحران را در مجتمعهای تجاری در نظر گرفته است. از تفاوتهای این پژوهش بامطالعه پیش رو، استفاده از منطقهای فازی جهت رتبهبندی و تعیین میزان اهمیت هر یک از زیر معیارها در پرسشنامه ارزیابی مدیریت بحران با رویکرد رزیلینس در مراکز تجاری است. با توجه به نتایج حاصل از تحقیق و اولویت نهائی زیرمعیارهای مدل در تکنیک
ANP با اقتباس از سوپرماتریس حد و با استفاده از نرمافزار سوپردسیژن، انجام اقداماتی در جهت بهبود وضعیت مدیریت بحران در مجتمعهای تجاری ضروری به نظر می رسد که از آن جمله می توان به تشکیل تیم مدیریت بحران بین کسبه و اصناف، فراهم نمودن منابع مالی و تجهیزات جهت ایجاد و تقویت ایمنی و مدیریت بهینه بحرانها، نیازسنجی آموزشی و برگزاری دورههای آموزشی مقابله با بحران، شبیهسازی بحران و تمرینات عملی برای ایجاد تجربه کار گروهی و افزایش سرعت واکنشها، تشویق افراد به گزارش دهی موارد خطا و غیر ایمن در سطح مرکز تجاری حتی برای مشتریان، شبیهسازی آتشسوزی در مجتمع تجاری با نرمافزار و در نهایت ایجاد یک الگو برای هماهنگی و همکاری بین گروهی افراد در زمان بحران اشاره نمود. بطور کلی نتایج نشان داد که پرسشنامه طراحیشده ارزیابی مدیریت بحران مبتنی بر اصول هفتگانه مهندسی رزیلینس، برای ارزیابی مدیریت بحران در مجتمعهای تجاری کارآمد و مناسب بوده و با استفاده از این پرسشنامه میتوان به وضعیت موجود مدیریت بحران در مجتمعهای تجاری دستیافت.