۱۱ نتیجه برای اصیلیان مهابادی
مهران قلعه نوی، حسن اصیلیان مهابادی، سید باقر مرتضوی، سکینه ورمزیار،
دوره ۶، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف : اتاق کنترل قلب تپنده یک سیستم می باشد و هر گونه خطا در وظایف اپراتورها می تواند پیامدهای جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد. امروزه در بسیاری از محیطهای شغلی نظیر صنایع هسته ای ، نظامی و شیمیایی بروز یک خطای انسانی میتواند به حادثه ای فاجعه بار منتهی شود که حوادث زیادی در نقاط مختلف جهان شواهدی بر این مدعاست ، به همین دلیل هدف این پژوهش بررسی خطای انسانی در اتاق کنترل واحد utility یکی از مجتمع های پتروشیمی با استفاده از روش HEART می باشد.
روش بررسی : جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش های مشاهده مستقیم، مصاحبه با بردمن، ارشد شیفت، رییس واحد سوخت بخار، کارشناسان مرتبط و همچنین آنالیز حوادث رخ داده قبلی به منظور بررسی خطای انسانی انجام گرفت.سپس توسط تکنیک HTA ، آنالیز شغلی وظایف انجام و با بهره گیری از تکنیک TRACEr خطای انسانی شناسائی گردید. علاوه بر آن، برای شناخت احتمال رخداد خطا، آنالیزهای کمی توسط تکنیک HEART که یکی از ابزارهای ارزیابی قابلیت اطمینان انسان است، انجام گرفت.
یافته ها: مهمترین عوامل موثر در بروز خطای انسانی در اپراتورهای اتاق کنترل، خستگی، تجربه، هوشیاری، پیچیدگی اطلاعات، تمرکز و شرایط بوجود آورنده خطا ، استرس روحی ، بارکاری زیاد ، تمرکز ، وضوح دستورالعملها ، عدم تطبیق بین آموزشهای دریافتی و وظیفه، تشخیص داده شد. همچنین بیشترین احتمال خطای محاسبه شده در وظایف بازنگری اشکالات ، راه اندازی دیگ بخار ، کنترل تولید ، تعمیرات ، کنترل علایم هشدار دهنده می باشند
نتیجه گیری : با توجه به نتایج حاصله می توان اذعان نمود وظایف نوبتکار و سرپرست اتاق کنترل بدلیل حساسیت دارای رنج بالایی از احتمال رخداد خطا می باشند و می بایست راهکارهای پیشنهادی این تکنیک برای این گروه در اولویت قرار گیرد .
سید باقر مرتضوی، مجید پارسا راد ، حسن اصیلیان مهابادی، ، علی خوانین،
دوره ۸، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : گاز کلر یکی از مواد خطرناک است که در صنایع شیمیایی مورد استفاده قرار می گیرد. علیرغم تلاشهای انجام شده جهت کنترل رهایش گاز کلر، رهایش ناگهانی آن در تاسیسات مربوطه رخ می دهد.
عدم انجام اقدامات مناسب پس از انتشار این گاز می تواند منجر به صدمه جدی بر روی سلامت کارکنان و جمعیت ساکن اطراف ناحیه صنعتی شود. مطالعه حاضر سناریوهای انتشار گاز کلر را بررسی نموده، سطوح اضطرار را مشخص کرده و الگویی بهینه از واکنش موثرتر و سریع تر با حداقل اقدامات لازم جهت کنترل شرایط اضطراری فراهم می کند.
روش بررسی: در این مقاله با استفاده از مطالعه خطر و فرآیند ( Hazard and Operability Study=HAZOP ) و ماتریس ریسک سناریوهای ممکن انتشار گاز کلر در واحد مخازن ذخیره یک مجتمع پتروشیمی بررسی شد.سپس فواصل خطر این سناریوها با توجه به ۳-۲ - ۱ Emergency Response Planning Guideline تعیین گردید. با توجه به شدت گسترش آلودگی و جمعیت در معرض خطر سناریوهای بدست آمده در چهار سطح اضطرار تعریف شده مرکز ایمنی فرآیندهای شیمیایی (Center for Chemical Process Safety=CCPS)دسته بندی شد. در نهایت برای هر دسته از سناریوها با توجه به سطح اضطرار مربوطه الگویی بهینه از برنامه واکنش در شرایط اضطراری ارائه گردید.
یافته ها: براساس نتایج این مطالعه ، سناریوهای انتشار گاز کلر بدلیل انفجار فاجعه بار مخزن و نقص اسکرابر در فصل تابستان در سطح اضطرار ۴ و در فصل زمستان در سطح اضطرار۳ ، انتشار گاز کلر به واسطه پارگی خطوط کلر در فصول تابستان و زمستان در سطح اضطرار۳ و انتشار گاز کلر در نتیجه نشتی از فلنج ها و گسکت ها در سطح اضطرار ۲ از استاندارد سطوح اضطرار موسسه CCPS طبقه بندی گردید.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که آنالیز خطرات فرآیندی به صورت سیستماتیک با استفاده از روشهای شناسایی خطرات مانند HAZOP و آنالیز پیامد می تواند در شناسایی حوادث احتمالی بزرگ نقش موثری داشته باشد. همچنین با دسته بندی سناریوهای رهایش در یکی از سطوح اضطرار CCPS می توان الگویی بهینه جهت مدیریت شرایط اضطراری انتخاب نمود .
شهرام وثوقی، علی خوانین، مژده صالح نیا، حسن اصیلیان مهابادی، وحید اسماعیلی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف : فرمالدئید ( H۲C=O ) عضوی از خانواده آلدئیدها با سادهترین مولکول آلی است که به صورت گسترده در صنایع استفاده میشود. هدف این مطالعه تجربی بررسی اثرات زیانآورفرمالدئید بر بافت بیضه و کیفیت اسپرم موشهای سوری نر بود.
روش بررسی: ۳۶ موش نربالغ نژاد NMR I به صورت تصادفی به سه گروه مساوی ( n=۱۲ )تقسیم شدند گروه F۱ باغلظت پائین و گروه F۲ با غلظت بالای بخارات فرمالدئید در اتاقک مواجهه تنفسی به ترتیب با غلضتهایی معادل با ppm ۱۰ ppm۲۰ به مدت ۱۰ روز، هر روز به مدت ۸ ساعت مواجهه داشتند، گروه کنترل در این مدت هوای تازه دریافت میکرد. در پایان دوره مواجهه، نیمی از موش های هر گروه ۲۴ ساعت پس از مواجهه (ب برای بررسی اثرات کوتاه مدت) و بقیه ۳۵ روز بعد از پایان مواجهه (برای بررسی اثرات بلند مدت) کشته شدند بیضه موشها برای آزمایشات بافت شناسی و بافت اپیدیدیم برای انجام آنالیز اسپرم برداشته شد.
یافتهها : نتایج حاصل از بررسی بلند مدت نشان دادکه در هر دو گروه تجربی تعداد اسپرمهای گرفته شده از اپیدیدیم و درصد اسپرم ها با تحرک پیشرونده به صورت معنادار کمتراز گروه کنترل ( ۰۱/۰ >P ) ودرصد اسپرمهای غیرطبیعی بصورت معنیدار بیشتراز گروه کنترل بود ( ۰۱/> P ).مطالعه بافت شناسی بیضه (۳۵ روز پس از مواجهه) نشان داد که فرمالدئید موجب آتروفی لولههای اسپرم ساز و ایجاد واکوئل دربافت اپیتلیال میگردد.
نتیجه گیری : استنشاق فرمالدئید میتواند اثر تخریبی بر بافت بیضه داشته و کیفیت اسپرم را کاهش دهد.
سيده منور یزدی، حسن اصیلیان مهابادی، مصطفی پویاکیان، ابراهیم حاجی زاده،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر، ایمنی ترافیکی تحت تاثیر استفاده از تلفن همراه در هنگام رانندگی و تصادفات ناشی از آن قرار گرفته است. تاثیر انجام تکالیف شنیداری بر عملکردهای رانندگی مانند زمان واکنش ترمز، زمان شناسایی خطر و میزان انحراف از مسیر مستقیم رانندگی توسط پژوهشگران زیادی مورد مطالعه قرار گرفته است. با این حال، سنجش عملکرد راننده در انجام تکلیف شنیداری چندان مورد توجه نبوده است. بررسی میزان عملکرد مکالمه در طول رانندگی میتواند به تعیین میزان تاثیر تکلیف رانندگی بر تکلیف مکالمه و بالعکس و نیز چگونگی اولویتدهی به هر دو تکلیف کمک نماید.
روش بررسی: در این مطالعهی تجربی میزان یادآوری مجموعهای از واژگان با بار معنایی مثبت و منفی در هنگام رانندگی با شبیهساز رانندگی در ۵۲ نفر از رانندگان ۲۳ تا ۳۵ سال مورد مطالعه قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که عملکرد حافظه کوتاه مدت تحت تاثیر میزان دشواری تکلیف شنیداری ارایه شده و نوع مسیر رانندگی قرار دارد. آزمون ویلکاکسون برای دادههای زوجی ناپارامتری نشان داد که میانگین رتبه یادآوری واژگان در مسیرهای دو طرفه بیشتر از مسیرهای یک طرفه بوده و این اختلاف از نظر آماری معنیدار است. همچنین نتایج این آزمون برای بررسی تاثیر بار عاطفی واژهها بر میزان یادآوری آنها نشان داد که تفاوت معنیداری در میزان یادآوری واژگان مثبت و منفی در مسیرهای رانندگی وجود ندارد. همبستگی منفی و معنیداری میان سن و تجربه رانندگی آزمودنیها با میزان یادآوری واژگان به دست آمد.
نتیجهگیری: این یافتهها نشان میدهند که عملکرد حافظه کوتاه مدت رانندگان در هنگام رانندگی بیش از این که تحت تاثیر معانی محتوای شنیده شده باشد، از یک سو به گنجایش محدود حافظه کوتاه مدت وابسته بود و از سوی دیگر تحت تاثیر ویژگیهای رانندگی مانند سرعت و نوع مسیر رانندگی قرار دارد. مطالعات بیشتر در زمینه تاثیر بار معنایی تکلیف شنیداری بر عملکرد حافظه کوتاه مدت در هنگام رانندگی پیشنهاد شده است.
یحیی خسروی، حسن اصیلیان مهابادی، ابراهیم حاجی زاده، ، ، ناصر فرشاد، شیرازه ارقامی، حمید باستانی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: صنعت ساخت و ساز در سراسر دنیا خطرناک ترین صنعت به شمار می رود. هدف از مطالعه حاضر بررسی فاکتورهای موثر بر رفتار نا ایمن از دیدگاه کارگران، ناظران و مدیران صنعت ساخت و ساز است.
روش بررسی: در این مطالعه کیفی از نوع نظریه مبنایی، داده ها با استفاده از رویکرد تلفیقی و از طریق مشاهده میدانی، مصاحبه انفرادی، مصاحبه و بحث گروهی متمرکز با ۶۹ نفر از گروه های کاری مختلف در صنعت ساخت و ساز تولید شد. روش تحلیل مضمون در استخراج و تعیین فاکتورهای موثر استفاده شد.
یافته ها: تحلیل محتوا ۶ دسته از عوامل شامل : (۱) اجتماعی، (۲) سازمانی، (۳) پیمانکاری، (۴) مدیریت و نظارت ایمنی، (۵) شرایط محیط کار، و (۶) ویژگی های فردی، به عنوان عوامل موثر بر رفتار نا ایمن در محیط ساخت و ساز معرفی کرد.
نتیجه گیری: نتایج نقش بارز عوامل اجتماعی و سازمانی را به عنوان پس زمینه های شرایط و رفتار نا ایمن نشان داد. نتایج این مطالعه می تواند در بهبود رفتار های ایمن در محیط ساخت و ساز به کار رود.
یحیی خسروی، حسن اصیلیان مهابادی، محمد جواد جعفری، نرمین حسن زاده رنگی، ابراهیم حاجی زاده، ،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: صنعت ساخت و ساز در سراسر دنیا یکی از خطرناکترین صنعت به شمار میرود. هدف از مطالعه حاضر طراحی ابزار سنجش فاکتورهای موثر بر رفتار نا ایمن از دیدگاه کارگران، ناظران و مدیران صنعت ساخت و ساز است.
روش بررسی: در این مطالعه کیفی و کمی، گویه های ابزار سنجش از یک پژوهش کیفی در صنعت ساخت و ساز استخراج شد. روشهای روایی ظاهر، روایی محتوا و روشهای پایایی و ثبات بکار رفت. به منظور تعیین روایی سازه، از روش تحلیل عاملی از نوع اکتشافی با مشارکت ۳۵۴ نفر از کارکنان شاغل در یک محیط ساخت و ساز استفاده شد. نقطه برش با استفاده از تعیین حساسیت و ویژگی تعیین شد.
یافتهها: دوازده مؤلفه با بار عاملی بیش از ۴۲/۰ به عنوان مؤلفههای اصلی ابزار طراحی شده استخراج شده است که در مجموع حدود ۶۲ درصد از واریانس عوامل موثر بر رفتار نا ایمن در محیط کار ساخت و ساز را تبیین کردند. پایایی ابزار با میزان آلفای کرونباخ ۹۴۸/۰ و مقدار ضریب همبستگی ۹۰۱/۰ تایید شد. با تطبیق نقاط ویژگی و حساسیت بر روی منحنی ROC، نقطه برش ۵/۱۲۰ برای ابزار تعیین گردید.
نتیجه گیری: برای سنجش عوامل موثر بر رفتار نا ایمن در محیط ساخت و ساز به ابزاری قابل اعتماد و پایا نیاز است. یافتهها نشان داد که ابزار طراحی شده در این مطالعه از قابلیت اعتماد و پایایی مطلوبی برخوردار بوده و دارای ویژگی و حساسیت قابل قبولی است.
یحیی خسروی، حسن اصیلیان مهابادی، نرمین حسن زاده رنگی، ابراهیم حاجی زاده، وحید غریبی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: صنعت ساخت و ساز یکی از خطرناکترین صنایع در سراسر دنیا به شمار میرود. ایمنی در محیط کار، پدیده پیچیدهای است و ایمنی مبتنی بر رفتار در محیطهای ساخت و ساز از پیچیدگی بیشتری برخوردار است. هدف از مطالعه حاضر مدلسازی فاکتورهای موثر بر رفتار نا ایمن در صنعت ساخت و ساز است.
روش بررسی: در این مطالعه کمی، روش سه مرحلهای مدلسازی معادلات ساختاری در دو شرکت اصلی درگیر در پروژههای ساخت و ساز ایران به کار رفت. در مرحله اول، مدل اندازه گیری با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی در محیط کار اول ارزیابی شد. در ادامه، مدل ساختاری مطلوب برای محیط کار اول استخراج شد. در مرحله نهایی، مدل ساختاری مطلوب در محیط کار ساخت و ساز دوم ارزیابی گردید. نرم افزار لیزرل ۸/۸ برای تحلیل دادهها بکار رفت.
یافتهها: شاخصهای برازش نشان داد که مدل ساختاری مطلوب استخراج شده از محیط کار اول در محیط کار دوم (۹۳/۰GFI=؛ ۰۴/۰SRMR=؛ ۰۶/۰RMSEA=؛ ۹۸/۰CFI=؛ ۹۷/۰NFI=؛ و ۹۸/۱۲/df=χ) نیز به خوبی برازش میشود. مدل نشان می دهد که جو ایمنی کارفرما بیشترین همبستگی (۸۷/۰SPC=،۲۱/۱۶t-value=) را با متغیر کلی جو ایمنی دارد. نگرشها و باورها بالاترین همبستگی را با متغیر کلی فاکتورهای فردی (۸۷/۰SPC=،۳۴/۱۳t-value=) دارد و شرایط فیزیکی نا ایمن بیشترین همبستگی (۷۷/۰SPC=، ۶۹/۷t-value=) را با متغیر کلی عملکرد ایمنی داراست.
نتیجه گیری: به منظور اجرای مداخلات موثر در محیط ساخت و ساز به مدلی یکپارچه و مناسب نیاز است که از طریق آن نحوه ارتباط عوامل موثر بر رفتار نا ایمن به آسانی درک شود. مدل ساختاری ارایه شده در این مطالعه، میتواند در درک بهتر فاکتورهای موثر بر عملکرد ایمنی در پروژههای ساخت و ساز یاری رسان باشد.
سید رضا عظیمی پیرسرائی، حسن اصیلیان مهابادی، احمد جنیدی جعفری، محمد رضا مهراسبی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: در حوزۀ عوامل شیمیایی محیط کار، روش مرسوم برای سنجش ترکیبات آلی فرّار در هوا استفاده از یک گازکروماتوگراف مجهز به آشکارساز یون سازی شعله ای (GC-FID) است که البته دارای محدودیت هایی نیز می باشد از جمله می توان قابلیت دسترسی به آن، نیاز به افرادکار آزموده، صرف وقت و هزینۀ بالای آنالیز ترکیبات شیمیایی را نام برد. هدف از این مطالعه، بررسی امکان جایگزینی آشکارساز یون سازی نوری (PID) با دستگاه گازکروماتوگراف در سنجش تولوئن هوا به عنوان نمایندۀ ترکیبات آلی فرّار در مطالعات تجربی بود.
روش بررسی: در این مطالعه، تولید مداوم غلظت های ۵، ۲۰، ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ ppm از تولوئن هوا، توسط سامانۀ طراحی شده در آزمایشگاه و در دامنۀ رطوبت نسبی ۲±۱۳% انجام شد. غلظت تولوئن هوا در خروجی این سامانه، هم با آشکارساز یون سازی نوری و هم با روش مرجع ۱۵۰۱ سازمان NIOSH مورد اندازه گیری و مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین این دو روش در غلظت های بالاتر از ppm۵۰ تولوئن در هوا تفاوت معنی داری وجود دارد در حالی که در غلظت های ۵ و ۲۰ ppm تفاوت معنی داری نشان نداد. ضریب همبستگی نتایج این دو روش در دامنۀ غلظتی ۵ تا ۱۰۰۰ ppm تولوئن هوا، ۹۹۹/۰ بود. ضریب تصحیح برای آشکارساز یون سازی نوری در دامنۀ غلظتی مورد مطالعه، ۰۵/۱ به دست آمد.
نتیجه گیری: عیلرغم تفاوت مقادیر خوانش تولوئن هوا توسط آشکارساز یون سازی نوری (PID) با روش مرجع ۱۵۰۱ سازمان NIOSH پاسخ آن خطی بود. بنابراین، در مطالعات مربوط به سنجش تولوئن هوا با استفاده از آشکارساز یون سازی نوری، مقادیرخوانش باید توسط ضریب تصحیح محاسبه شده، اصلاح شوند.
حسن اصیلیان مهابادی، علی خوانین، مجتبی نخعی پور، حسن ایروانی، سمیه آرزومندان، حسین شجاعی فرح آبادی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: ترکیبات آلی فرار به دلیل اثرات مختلف بر روی سلامت افراد، از نگرانیهای زیستمحیطی به شمار میآیند. این ترکیبات گروه بزرگی از مواد ازجمله تولوئن را شامل میشوند، امروزه بکار بستن بسترهای کاتالیستی یکی از راههای کنترلی این آلایندهها میباشد که در این تحقیق به بررسی کارایی حذف فتوکاتالیستی بخار تولوئن با استفاده از نانوذرات دیاکسید تیتانیوم (TiO۲) تثبیتشده بر روی زئولیت سنتزی نوع ۵ (ZSM-۵) پرداخته شده است.
روش بررسی: ابتدا بستر ZSM-۵ بهصورت گرانول تهیه شد. سپس نانوذرات دیاکسید تیتانیوم با نسبت وزنی ۵ درصد بر روی آن تثبیت شدند. بهمنظور تعیین ویژگیهای بسترها از آنالیزهای BET، BJH، XRD، EDS و SEM استفاده شد. درنهایت عملکرد بسترها در حذف بخار تولوئن در دو غلظت ppm۵۰ و ppm۳۰۰ در سیستم دینامیک موردبررسی قرار گرفت..
یافتهها: نتایج حاصل از آزمایشهای دستگاهی نشان داد که ZSM-۵ دارای سطوحی متخلخل با سطح ویژه m۲/g ۳۵۶/۴ بوده که بعد از کلسینه کردن در دمای°c ۴۵۰ به m۲/g ۳۳۲/۵ کاهش یافت. نتایج حاصل از فرایند تجزیه فتوکاتالیستی نشان داد که بستر ZSM-۵/TiO۲ بهترین کارایی را در غلظت ppm۵۰ داشته بهطوریکه موفق به حذف ۴۲% بخارهای تولوئن گردید.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج کسبشده در این تحقیق میتوان نتیجه گرفت که تثبیت نانوذرات دیاکسید تیتانیوم بر روی زئولیت ZSM-۵ میتواند روش مناسـبی جهت حذف بخارهای تولوئن و دیگر آلایندههای مشابه باشد.
کلیدواژهها: دیاکسید تیتانیوم (TiO۲)، تولوئن، فتوکاتالیست، زئولیت ZSM-۵.
عمران احمدی، کاظم سروستانی، سید باقر مرتضوی، حسن اصیلیان مهابادی،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: Boilover یکی از خطرناکترین پدیدههای مرتبط با آتشسوزی مخازن ذخیره نفت خام (مخازن اتمسفریک) میباشد. بسیاری از آتشسوزیهای مخازن هیدروکربنی مایع با توجه به فاکتورهای مختلف از جمله نوع مواد ذخیره شده در آن، می¬توانند به Boilover منجر شوند. هنگام مواجهه با حریق مخازن، چالش اساسی فرماندهان حاضر در صحنه حادثه پیش¬بینی احتمال وقوع یا عدم وقوع Boilover به عنوان یکی از خطرناکترین سناریوهای آتشسوزی مخازن است. پدیده Boilover میتواند باعث تشدید حادثه شده و واکنشدهندگان به حادثه به ویژه آتشنشانها را در معرض خطر جدی قرار دهد. بنابراین پیشبینی زمان وقوع Boilover در حریق مخازن حاوی سوختهای با پتانسیل وقوع Boilover، برای تخلیه به موقع افراد در معرض خطر از صحنه حادثه و اتخاذ تاکتیکهای مناسب فرماندهی حادثه، ضروری میباشد. هدف از این مطالعه پیش بینی زمان وقوع Boilover در آتش سوزی مخازن ذخیره نفت خام با استفاده از مدلهای تجربی میباشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی میباشد. ابتدا روشهای مختلف ارائه شده برای پیشبینی زمان وقوع Boilover از مطالعات قبلی شناسایی شدند. برای این منظور در موتورهای جستجو مانند گوگل اسکولار، اسکپوس، پابمد، ساینس دایرکت با استفاده از کلید واژههای مناسب جستجو انجام شد. ابتدا مدلهای تجربی ارائه شده برای پیشبینی زمان وقوع Boilover شناسایی شدند. سپس مدلها برای پیشبینی زمان وقوع Boilover یک مطالعه آزمایشگاهی و سه حادثه واقعی استفاده شدند. نتایج پیشبینی مدلها با داده های مطالعه آزمایشگاهی و حوادث واقعی مقایسه شدند. با توجه به اینکه زمان شروع Boilover وابستگی زیادی به نرخ شار گرمایی بازتابی از شعله به سوخت دارد و روشی برای محاسبه کسری بازتابی به سطح سوخت ارائه نشده است، زمان شروع Boilover برای حوادث واقعی برای دامنه¬ای از کسر حرارتی بازتابی به سطح سوخت با استفاده از ۳ مدلی که این متغیر را در نظر میگیرند، محاسبه شد.
یافتهها: در نهایت شش مدل مختلف برای پیشبینی زمان Boilover شناسایی و انتخاب شدند. بر اساس نتایج، مدلهای ارایه شده بوسیله بوانگ و میکائیل به ترتیب با درصد خطای %۶ و %۱۰ برای حوادث واقعی %۲۶ و %۱۷ برای مطالعات آزمایشگاهی نسبت به بقیه مدلها زمان وقوع Boilover را دقیقتر پیشبینی کردند. با توجه به وابستگی سه رابطه بوانگ و میکائیل و کازال به کسر گرمای بازتابی به سطح سوخت، به کار بردن یک محدودهای از مقادیر گرمای بازتابی به سطح سوخت باعث دستیابی به نتایج دقیقتر گردید.
نتیجه گیری بر اساس نتایج، مدل¬های ارائه شده بوسیله بوانگ و میکائیل با درصد خطای کمتر نسبت به بقیه مدل¬ها زمان وقوع Boilover را پیشبینی نمایند. با توجه به وابستگی سه رابطه بوانگ و میکائیل و کازال به کسر گرمای بازتابی به سطح سوخت، توسعه روشی برای محاسبه کسر گرمای بازتابی به سطح سوخت که در شکل¬گیری ناحیه داغ شرکت دارد باعث دستیابی به نتایج قابل اعتماد¬تر می¬شود. نتایج این مطالعه میتواند برای توسعه استراتژی اطفا حریق موثرتر و ایمنتر مخازن با پتانسیل وقوع Boilover مورد استفاده قرار گیرد. همچنین به کار بردن مدلها برای یک محدودهای از مقادیر گرمای بازتابی نتایج دقیقتری از زمان Boilover ارائه داد که می¬تواند به منظور توسعه رابطه¬ای برای پیشبینی زمان وقوع Boilover دقیق¬تر در مطالعات آینده مورد استفاده قرار گیرد.
سید احسان سمائی، حسن اصیلیان مهابادی، سید محمد موسوی، علی خوانین، محمد فریدن،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: استفاده از الیاف طبیعی با توجه به ویژگیهای بارز زیست محیطی و خواص بالای فیزیکی، مکانیکی و جذب صوت، سبب تغییرات اساسی در ساخت انواع کامپوزیتهای آکوستیکی شده است. امروزه تجزیه و تحلیل رفتار آکوستیکی این دسته ازکامپوزیت ها تحت عنوان "کامپوزیتهای سبز" با توجه به عملکرد نوین آن ها در زمینه های جذب صوتی، بیش از پیش مورد توجه محققان قرار گرفته است. در همین راستا این مطالعه با هدف بهینه سازی و مدل سازی جذب صوتی در کامپوزیتهای الیاف طبیعی یوکا با استفاده از رویکرد بهینهسازی و مدلسازی ریاضی انجام گرفت.
روشکار: در این مطالعه تجربی-مقطعی، جهت ساخت کامپوزیتهای آکوستیکی طبیعی از روش اصلاح آلکالینی به عنوان یکی از روشهای متداول در اصلاح شیمیایی و یک فرایند کمکی جهت کاهش قطر الیاف استفاده شد. دو پارامتر اساسی در اصلاح آلکالینی، پارامترهای مقدار سدیم هیدروکسید (نسبت درصد وزنی به حجمی) و مدت زمان غوطهوری (ساعت) میباشد. در این مطالعه طراحی آزمایشات و تعیین مقدار بهینه این دو پارامتر جهت بهبود جذبصوتی توسط روش طرح فاکتوریل و با استفاده از نرمافزار Design Expert۱۱ و آزمون آماری آنالیز واریانس انجامشد. در این مطالعه ضریب جذب صوتی (تحت زاویه نرمال) بهمنظور بررسی رفتار کامپوزیت طبیعی الیاف یوکا در طول فرآیند اصلاح آلکالینی توسط لولهی امپدانس و براساس روش تابع انتقال و استاندارد ISO۱۰۵۳۴-۲ اندازهگیریشد، همچنین بررسی کاربردپذیری مدلهای تحلیلی دلانی–بازلی (Delany-Bazley) و میکی (Miki)برای پیشبینی جذب صوتی در کامپوزیتهای طبیعی توسط کدنویسی فرمولها در نرم افزار متلب انجامشد.
یافته ها: بهینهسازی فرآیند اصلاح آلکالینی جهت دستیابی به شاخص میانگین ضریب جذبصوتی (SAA) بیشینه، زمانی اتفاق میافتد که مقدار سدیم هیدروکسید و زمان غوطهوری به ترتیب ۵ درصد و ۸ ساعت انتخاب شود. همچنین پاسخهای پیشبینی شده (شاخص SAA) در شرایط بهینه، مقدار ۵۵۷/۰ محاسبه شد که با پاسخ های آزمونهای تاییدی مطابقت دارد. نتایج مقایسه ضریب جذب صوتی کامپوزیتهای طبیعی یوکا نشانداد که در تمامی فرکانسهای یکسوم اکتاو باند، ضریب جذبصوتی در کامپوزیت اصلاح شده در شرایط بهینه، بیشتر از کامپوزیت خام (اصلاح نشده) بود. همچنین اصلاح آلکالینی کامپوزیت در شرایط بهینه سبب افزایش ۹۲/۱۸ درصدی شاخص SAA در مقایسه کامپوزیت خام شد. از طرفی تطابق مناسبی بین نتایج مدلهای پیشبینی کننده ضریب جذب صوتی در کامپوزیت طبیعی یوکا در شرایط بهینه و کامپوزیت خام، با نتایج تجربی در محدوده فرکانسی پایین و میانی یک سوم اکتاوباند برقرارشد.
نتیجه گیری: اصلاح آلکالینی در شرایط بهینه، جهت بهبود خواص آکوستیکی کامپوزیتهای طبیعی موثر واقعشده است و این فرآیند با توجه به مزایای برجسته الیاف طبیعی و افزایش استفاده از این دسته از الیاف به عنوان تقویتکننده خواص مکانیکی در کامپوزیتهای هیبریدی چندمنظوره، روشی مناسبی برای بهبود سازگاری بین الیاف طبیعی و ماتریس پلیمری و همچنین بهبود خواص آکوستیکی و کلی کامپوزیتهای هیبریدی تلقی می شود.