جستجو در مقالات منتشر شده


۱۰ نتیجه برای رحیمی فروشانی

سید جمال الدین شاه طاهری ، منیژه خادم، فریده گلبابایی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( بهار و تابستان( ۱و۲ ) ۱۳۸۵ )
چکیده
فریده گلبابایی، محمد جواد زارع سخویدی، آرام تیرگر، سید جمال الدین شاه طاهری، عباس رحیمی فروشانی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( بهار و تابستان(شماره ۱و۲ ) ۱۳۸۶ )
چکیده

چکیده


مهدی جهانگیری، جواد عدل، سید جمال الدین شاه طاهری، حسین کاکویی، عباس رحیمی فروشانی، علیمراد رشیدی، امیر قربانعلی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۰ )
چکیده

  زمینه و هدف :

  در نبود شاخص انتهای طول عمر (ESLI [۱] ) برای آگاهی از زمان تعویض کارتریج های ماسکهای تنفسی ویژه بخارات آلی ، لازم است از برنامه زمانبندی تعویض کارتریج برای حصول اطمینان از اینکه کارتریج ها قبل از انتهای طول عمرشان جایگزین می شوند، استفاده شود.

  این مطالعه با هدف بررسی کارایی برنامه تعویض کارتریج ماسکهای تنفسی و ارائه یک برنامه صحیح به منظور تعویض به موقع کارتریج هادر یکی از صنایع پتروشیمی کشور انجام شد.

  روش بررسی:

  اطلاعات مربوط به معیار ، تعداد و فواصل تعویض کارتریج ها از طریق بررسی سوابق موجود در صنعت به دست آمد. بالاترین مقادیر اندازه گیری شده شرایط محیطی به عنوان بدترین شرایط جهت تخمین طول عمر در نظر گرفته شد. اطلاعات و مشخصات فنی کارتریج و ماسک مورد استفاده در صنعت از طریق مکاتبه با سازنده به دست آمد.

  برای تخمین طول عمر استفاده از کارتریج ها از برنامه نرم افزاری ارائه شده از سوی سازنده استفاده شد و معیار تخمین زمان عبور آلاینده ۱۰% حدود تماس شغلی در نظر گرفته شد.

  یافته ها :

  نتایج این مطالعه نشان داد که صنعت مورد مطالعه فاقد برنامه زمانبندی موثر برای تعویض به موقع کارتریج های ماسکهای تنفسی بوده و فواصل زمانی فعلی تعویض کارتریج در این صنعت با برنامه تدوین شده در این مطالعه اختلاف معنی دار داشت.

  نتیجه گیری :

  تکیه بر آستانه بویایی و دیگر خواص هشدار دهنده به عنوان تنها مبنای تعیین اینکه ماسکهای تنفسی تصفیه کننده هوا مجاز نبوده و لازم است بر اساس اطلاعات محیط کار و مشخصات کارتریج ماسک تنفسی نسبت به تدوین و اجرای یک برنامه زمانبندی موثر جهت تعویض به موقع کارتریج ها اقدام گردد.



  [۱] End of Service Life Indicator (ESLI)


مجتبی دهقان نصیری، فریده گل بابایی، علیرضا کوهپایی، عباس رحیمی فروشانی، سید جمال الدین شاه طاهری،
دوره ۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: لحیم کاری یکی از فعالیت های متداول در صنایع فلزی است و سرب از عناصر اصلی در این فرایند می باشد که اثرات سمی بالایی نیز دارد. بنابراین هدف از این مطالعه پایش بیولوژیکی و محیطی سرب و اثرات تماس با آن در کارگران واحد لحیم کاری یک شرکت خودروسازی بود.

روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهدی بر روی ۶۰ نفر از کارگران واحد لحیم کاری یک شرکت خودروسازی به عنوان گروه مورد و ۶۰ نفر از پرسنل اداری همان شرکت به عنوان گروه کنترل به منظور پایش بیولوژیکی و محیطی انجام پذیرفت. اطلاعات فردی و پزشکی توسط پرسشنامه و نمونه های خون توسط روش NIOSH ۸۰۰۳جمع آوری و با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتری جذب اتمی با شعله (AAS) مورد آنالیز قرار گرفتند و نمونه های هوا توسط روش NIOSH ۷۳۰۰ جمع آوری و با استفاده از دستگاه پلاسمای جفت شده القایی-اسپکتروسکوپی نشری (ICP-AES) آنالیز گردیدند.

 یافته ها: یافته ها نشان داد که، با افزایش سن و سابقه کار مقدار سرب خون در بدن کارگران افزایش یافت.( ۰۳۳/۰=P)( ۰۰۳/۰=P) و میانگین سرب خون در گروه مواجهه یافته نسبت به گروه کنترل بطور معنی داری بالا بود.(۰۰۱/۰>P) شیوع بیماری های گوارشی، عصبی، تنفسی، پوستی، کلیوی، کم خونی و مشکل در فرآیند متابولیسم استخوان در افراد مواجهه یافته بالاتر از گروه کنترل بود و بین سرب خون با هموگلوبین (۰۲۶/۰=P ۲۸۷/۰- =r) و سرب خون با هماتوکریت (۰۰۹/۰=P ۳۳۶/۰- =r) همبستگی منفی معنی داری وجود داشت، اما بین سرب هوا و سرب خون همبستگی معنی داری یافت نشد.

نتیجه گیری: مواجهه با سرب در صورت عدم استفاده از وسایل حفاظت فردی و عدم رعایت بهداشت فردی باعث افزایش سرب خون در بدن می گردد و افزایش سرب خون باعث بروز بیماری های مختلف و کاهش سطح هموگلوبین و هماتوکریت در خون می شود.


مهدی جهانگیری، جواد عدل، سید جمال الدین شاه طاهری، حسین کاکویی، عباس رحیمی فروشانی، علیمراد رشیدی، جواد کی پور،
دوره ۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۰ )
چکیده

  زمینه و هدف: برای حصول اطمینان از عملکرد صحیح ماسکهای تنفسی در حفاظت کارکنان در برابر آلاینده های محیط کار ، لازم است کارتریج ماسکهای تنفسی ، قبل از فرا رسیدن طول عمرشان تعویض گردند. هدف این مطالعه به کارگیری یک روش ساده و کاربردی جهت بررسی و تعیین طول عمر کارتریج ماسکهای تنفسی مورد استفاده در اتاقک رنگ آمیزی یک صنعت خودرو سازی می باشد.

  روش بررسی: جهت بررسی و تخمین طول عمر کارتریج ها با استفاده از شرایط محیط کار و مشخصات کارتریج ها، از نرم افزار NIOSH MultiVapor استفاده گردید و اثربخشی این روش با بهره گیری از دستگاه تست میدانی کارتریج ها مورد بررسی قرار گرفت.

  یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد با توجه به شرایط موجود در محل مورد مطالعه، برنامه فعلی جهت تعویض کارتریج ماسکهای تنفسی در حفاظت کافی از رنگ کاران در برابر آلاینده های محیط کار موثر نبوده و لازم است کارتریج ها بر اساس طول عمر محاسبه شده (هر ۴ ساعت یکبار) تعویض گردند.

  نتیجه گیری: نرم افزار NIOSH از کارایی مناسبی جهت تدوین موثر برنامه زمانبندی تعویض کارتریج ماسکهای تنفسی برخوردار بوده و می تواند به این منظور در محیطهای کاری مورد استفاده قرار گیرد. همچنین نتایج بررسی طول عمر کارتریج ها با استفاده از دستگاه تست میدانی کارتریج ها، نتایج تخمین طول عمر توسط نرم افزار NIOSH را تایید می کند.

 


منیره خادم، سید جمال الدین شاه طاهری، فریده گلبابایی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: کادمیوم یکی از آلاینده های مهم صنعتی بوده و می تواند بر روی کلیه و دستگاه تنفسی اثرات زیان آوری اعمال نماید. این فلز به عنوان یک عامل سرطانزا در انسان طبقه بندی شده است. پایش بیولوژیکی و اندازه گیری کادمیوم در نمونه های ادرار، خون، مو و ناخن به ارزیابی دوز داخلی این فلز و سنجش دقیق مواجهه ناشی از منابع و راههای تماس مختلف کمک می نماید. به دلیل غلظت بسیار پایین ترکیبات در نمونه های بیولوژیکی و وجود عوامل مداخله کننده در این نمونه ها، روش های مناسب و معتبر آماده سازی نمونه به منظور تغلیظ و تخلیص آنها ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه استفاده از استخراج فاز جامد توسط جاذب XAD-۴‌ جهت تغلیظ و تخلیص نمونه های مو و ناخن کارگران شاغل در یک صنعت فلزی در شهر زنجان به منظور تعیین مقدار کادمیوم می باشد.

روش بررسی: در این مطالعه فرایند استخراج کادمیوم توسط ستون های پر شده با جاذب XAD-۴ جهت آماده سازی، تغلیظ و تخلیص نمونه های بیولوژیکی استفاده گردید. در این راستا متغیرهای مؤثر بر روش مذکور بهینه سازی شده و دقت، صحت و تکرار پذیری روز به روز و در طول یک روز آن با استفاده از نمونه هایی با غلظت پایین، متوسط و بالای فلز مورد نظر تأیید گردید. پس از استخراج فلز کادمیوم از نمونه های واقعی مربوط به کارگران، تعیین غلظت این فلز توسط روش ولتامتری انجام شد.

یافته ها: طی انجام این مطالعه، فاکتورهای مؤثر بر روش استخراج با استفاده از فاز جامد بهینه سازی شده و مقادیر مطلوب با کارایی بالا بدست آمد. به دنبال بهینه سازی روش استخراج، کادمیوم با راندمان بیشتر از ۹۲ درصد از روی جاذب XAD-۴ بازیافت گردید. غلظت کادمیوم در نمونه های مو و ناخن به ترتیب ۹۸/۲۵ و ۱۸۶/۸۲میکروگرم بر گرم بدست آمد که بالاتر از ماکزیمم مقدار توصیه شده توسط سازمان جهانی بهداشت (۱۰میکروگرم بر گرم) می باشد.

نتیجه گیری: استخراج فاز جامد توسط رزین XAD-۴ روشی مناسب و ساده برای آماده سازی نمونه های بیولوژیکی بوده و با توجه به غلظت پایین آنالیت و وجود عوامل مداخله کننده ی موجود در این گونه نمونه ها (بویژه مو و ناخن)، می تواند در تخلیص و تغلیظ آنها مؤثر واقع گردد. در این مطالعه کاربرد روش مذکور در ارزیابی های شغلی و پایش بیولوژیک مورد تأیید قرار گرفت.


منیره خادم، فرنوش فریدبد، پرویز نوروزی، عباس رحیمی فروشانی، محمد رضا گنجلی، سید جمال الدین شاه طاهری، رسول یاراحمدی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: آفت کش دی‌کلران برای مهار رشد اسپور قارچ ها بر روی محصولات کشاورزی استفاده می شود. به دلیل کاربرد روزافزون آفت کش ها، امکان ارزیابی مواجهه های شغلی و محیطی توسط روش های تجزیه دقیق و معتبر، ضروری به نظر می رسد. این مطالعه با هدف طراحی حسگری با گزینش پذیری بالا برای تعیین مقدار دی کلران در نمونه های محیطی و بیولوژیکی انجام شد.

روش بررسی: نانولوله های کربنی و پلیمر قالب مولکولی (MIP) به عنوان اصلاح کننده در ساختار حسگر مورد استفاده قرار گرفتند. ابتدا MIP سنتز شده و در ساختار الکترود خمیر کربنی (CP)به کار گرفته شد. ترکیب این الکترود (حسگر)، بهینه سازی شده و برای تعیین غلظت آنالیت استفاده گردید. در این مطالعه جهت تعیین مقدار دی‌کلران از روش تجزیه الکتروشیمیایی با عنوان ولتامتری موج مربعی استفاده گردید. پارامترهای تأثیر گذار بر پاسخ حسگر مانند pH استخراج، pH آنالیز، غلظت الکترولیت و شرایط دستگاهی مانند فرکانس و دامنه موج مربعی با انجام آزمایشاتی انتخاب شدند و پاسخ حسگر برای تعیین مقدار دی کلران ثبت گردید.

یافته ها: طبق نتایج، حسگر مورد نظر توانایی تشخیص و گزینش پذیری بسیار بالایی داشت. بازهی خطی به دست آمده برای منحنی کالیبراسیون۶-۱۰×۵ تا ۹-۱۰×۵ مولار و حد تشخیص روش ۱۰-۱۰×۸/۴ مولار محاسبه گردید. نتایج هم‌چنین حاکی از عدم تداخل سایر ترکیبات موجود در ماتریکس نمونه های ادرار، آب آشامیدنی و آب رودخانه بر روی پاسخ حسگر می باشد.

نتیجه گیری: حسگر الکتروشیمیایی می تواند برای تعیین مقدار آنالیت ها در نمونه های مختلف با موفقیت و بدون نیاز به مرحله آماده سازی خاص و پیچیده ای استفاده شود.


مهران پورحسین، سید جمال الدین شاه طاهری، هما ملک خانی، عباس رحیمی فروشانی، میر غنی سیدصومعه، راضیه دیوانی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف : تعیین مقدار ملاتونین به علت غلظت پایین آن و بعلاوه وجود سایر ترکیبات مشابه در مایعات بدن ، یک چالش جدی برای آنالیست ها بوده است. آماده سازی نمونه قبل از انجام آنالیز دستگاهی برای تعیین مقدار ملاتونین در نمونه های مختلف یک امر اجتناب ناپذیر می باشد. این مطالعه به دنبال روشی جدید با صحت و دقت بالا بود که بتواند با استفاده از تجهیزات موجود در آزمایشگاه های معمولی برای تعیین سطوح جزیی ملاتونین در بزاق بعنوان شاخص ریتم سیرکادین در انسان مورد استفاده قرار گیرد. به همین منظور به بهینه سازی روش میکرو استخراج مایع-مایع پخشی(Disspersive Liquid-Liquid Microextraction) که تاکنون برای ملاتونین بزاقی استفاده نشده بود پرداخته شد.

روش بررسی : مطالعه حاضر یک مطالعه کاربردی می باشد. مرحله بهینه سازی شامل بررسی هشت عامل موثر بر روش DLLME  بود. از این میان هفت مورد آنها در چهار سطح و صرفا pH  در پنج سطح مورد بررسی قرار گرفت و مقادیر بهینه تعیین شدند. همچنین اعتبار سنجی روش بهینه سازی شده  بصورت روز به روز به مدت شش روز متوالی و شش بار در یک روز با محاسبه ضریب تغییرات برای سه غلظت ۵۰، ۱۰۰و ۲۵۰ پیکوگرم بر میلی لیتر انجام گردید.

یافته ها: مقادیر بهینه برای هرکدام از عوامل مورد بررسی بدست آمد. صحت و دقت روش بهینه سازی شده با محاسبه مقادیر ضریب تغییرات سه غلظت نام برده بررسی شد.تکرارپذیری روز به روز به ترتیب ۲۹/۶، ۳۹/۲ و ۸۲/۱ و برای تکرارپذیری در یک روز  به ترتیب ۴۹/۴، ۶۸/۲ و ۸۳/۱ می باشد.

نتیجه گیری:  با توجه به مقادیر ضریب تغییرات بدست آمده، روش بهینه سازی شده از صحت و دقت مناسبی برخوردار بوده است. با وجود اینکه بهینه سازی عوامل موثر در استخراج باید به تناسب آنالیت مدنظر صورت گیرد، اما این متغییر ها را می توان برای ترکیبات شیمیایی مشابه  با اندکی تغییرات استفاده کرد.


محمدرضا منظم اسماعیل پور، اسماعیل شجاع، سید ابوالفضل ذاکریان، عباس رحیمی فروشانی، معصومه قرائی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: ارتعاش عاملی است که می تواند موجب کاهش آسایش و برخی تاثیرات فیزیولوژیک بر انسان در محیط های صنعتی و یا در وسایل نقلیه شود. این مطالعه با هدف بررسی اثر ارتعاش تمام بدن بر میزان ناراحتی، ضربان قلب و زمان عکس العمل مردان ۲۰ تا ۳۰ سال در یک محیط آزمایشگاهی انجام شده است.
روش بررسی :  در این پژوهش ۴۰ نفر از دانشجویان پسر دانشگاه علوم پزشکی تهران با میانگین سنی ۱/۷± ۲۶/۲سال شرکت داشتند. هریک از شرکت کنندگان در۴مرحله آزمایش هرکدام به مدت بیست دقیقه برای چهار حالت شتاب ارتعاش در سه محور x ، y و z  و بافرکانس  ۳ تا ۷ هرتز شامل حالت های شتاب ارتعاش صفر(بدون ارتعاش)، شتاب ارتعاش m/s۲ ۰/۵۶ (ارتعاش کم)، شتاب ارتعاش m/s۲ ۰/۹(ارتعاش متوسط) و شتاب ارتعاش m/s۲ ۱/۲۵ (ارتعاش زیاد) تحت مطالعه قرار گرفتند. در هر مرحله یک تست زمان عکس العمل بصری کامپیوتری از افراد گرفته شد و زمان عکس العمل آنها برای انجام تست ثبت شده و ضربان قلب آنها نیز با استفاده از دستگاه پالس اکسیمتر ثبت شد. همچنین در پایان هر مرحله ۱۵ دقیقه استراحت به افراد داده شدکه در این مدت میزان عدم راحتی آنها از شرایط آزمایش با استفاده از مقیاس بورگ[۱] نرخ گذاری شد.
یافته ها :  نتایج نشان داد که وجود ارتعاش تمام بدن و همچنین افزایش شتاب ارتعاش، باعث افزایش معنی دار (P<۰,۰۰۱) میزان ناراحتی افراد شد. ضربان قلب افراد تحت مطالعه نیز ارتباط مستقیمی با افزایش شتاب ارتعاش تمام بدن داشته و با افزایش شتاب ارتعاش، ضربان قلب نیز افزایش پیدا کرد. همچنین زمان عکس العمل نیز با افزایش شتاب ارتعاش به طور معنی داری (P<۰,۰۰۱) افزایش پیدا کرد.
نتیجه گیری :  با توجه به نتایج ، ارتعاش تمام بدن فاکتوری موثر بر عملکردهای ذهنی و فیزیولوژیک انسان می‌باشد. از اینرو کنترل میزان ارتعاش وارد شده به فرد در محیط های مرتعش، نقش مهمی در کاهش میزان ناراحتی انسان و همچنین کاهش زمان عکس العمل در فعالیتهای حساس و سریع انسان دارد و درنتیجه باعث افزایش بهره وری فرد خواهد شد.

 
[۱] Borg cr۱۰ scale

حمیدرضا حیدری، فریده گلبابایی، علی اکبر شمسی پور، عباس رحیمی فروشانی،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف:
تغییر اقلیم و گرمایش جهانی زمین می تواند مشکلات بهداشتی عدیده ای را ایجاد کند که یکی از مهمترین آنها ایجاد استرس های گرمایی و اختلالات و عوارض مربوطه در مواجهات شغلی در محیط های گرم روباز  می باشد. هدف اصلی این مطالعه بررسی تغیییرات دمایی در اقلیم های مختلف کشور ایران در دهه های آتی به منظور دستیابی به درک مناسب از وضعیت استرس گرمایی محیط های روباز می باشد.
روش بررسی:
به منظور پوشش گستره وسیع تنوع اقلیمی در کشور، ۹ اقلیم جوی متفاوت در کشور انتخاب گردید بطوری که اغلب اقلیم های موجود در کشور را پوشش دهد. همچنین از مدل LARS-WG برای پیش گویی تغییرات دمایی در دهه های آتی مورد استفاده قرار گرفت. داده های هواشناسی طولانی مدت از هر ایستگاه (بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۲۰۱۰) شامل حداقل و حداکثر دمای روزانه، میزان بارش و ساعات آفتابی برای ورودی های مدل استفاده گردید. استرس های گرمایی با استفاده از شاخص دمای ترگویسان (WBGT) و تغییرات دمایی تا سال ۲۱۰۰ در فواصل ۲۵ ساله مورد بررسی و آنالیز قرار گرفت.
یافته ها:
بطور کلی، میانگین و انحراف استاندارد (M ± SD) تغییرات مورد انتظار در دمای حداقل و حداکثر روزانه به ترتیبC ° ۴۱/۱ ± ۳۴/۱ و C ° ۴۰/۱ ± ۲۹/۱برای بهار وC ° ۴۴/۲±۳۸/۲ وC ° ۴۸/۲ ± ۳۴/۲ برای تابستان تعیین می شود. مقادیر مربوطه بدون در نظر گرفتن نوع فصل، به ترتیب برای تغییرات دمای حداقل و حداکثر روزانهC ° ۰۵/۲ ± ۸۶/۱ وC °  ۰۷/۲ ۸۲±/۱ بود. به طور کلی می توان گفت میانگین دمای اقلیم های مختلف ایران با افزایش دمای حدود ۲ درجه سانتی گراد تا سال ۲۱۰۰ مواجه خواهد بود. کمترین میزان شاخص WBGT  برابر C° ۹۹/۰ ± ۵۰/۱۷ مربوط به ساعات ابتدایی صبح (در فصل بهار و در نواحی شمالی کشور) و بیشترین آن برابر ۵۵/۰±۱۰/۳۵ مربوط به ساعات ظهر و عصر (در فصل تابستان و در نواحی جنوبی کشور) بود.  پیش بینی های مدل بکار گرفته شده نشان داد تغییرات ناچیزی در میانگین دمای روزانه حداقل و حداکثر هوا تا سال ۲۰۲۵ مشاهده می شود در حالی که پس از آن افزایش دمای قابل توجهی تا سال ۲۱۰۰ پیش بینی می گردد. همچنین بر اساس نتایج مدل بیشترین افزایش دمایی در سال ۲۰۷۵ در اکثر نواحی کشور قابل انتظار است.  تحلیل اختلافات دمایی  و استرس های گرمایی در مناطق مختلف کشور نیز نشان می دهد بخش هایی از کشور که متحمل بیشترین تاثیرات تغییرات اقلیمی قرار می گیرند، نواحی مرکزی و جنوبی کشور هستند.
نتیجه گیری:
بطور کلی بر اساس نتایج به دست آمده، افزایش حدود ۲ درجه سانتیگراد به میانگین دمای هوا می تواند چندین قسمت از کشور را در شرایط تنش گرمایی قرار دهد. به عبارت دیگر، مناطق مختلف و محیط های بیرونی که در حال حاضر در شرایط قابل قبول از لحاظ استرس گرمایی هستند، از استرس گرمایی ناشی از تغییرات اقلیمی و افزایش دما در دهه های آینده رنج خواهند برد. بنابراین، مداخلات پیشگیرانه می تواند نقش مهمی در کاهش اثرات نامطلوب سلامتی ناشی از تغییرات اقلیمی و افزایش درجه حرارت بر شاغلین محیط های روباز داشته باشد.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله سلامت کار ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iran Occupational Health

Designed & Developed by : Yektaweb