جستجو در مقالات منتشر شده


۲۹ نتیجه برای فقیه

محمد امین فقیه ، مجید معتمدزاده، حیدر محمدی، مجید حبیبی محرز، هادی بیات، مازیار ارسی، سعید موسوی، ایرج نوری جوادی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

  زمینه و هدف: قرارگیری کارگران ریخته­گری درمعرض خطرات ارگونومیکی ازجمله وزن بیش ازحد در وظایف حمل دستی بار (MMH) می­تواند آنها را درمعرض ریسک ابتلا به ناراحتی­های اسکلتی-عضلانی قرار دهد. برای تعیین وزن مجاز بار روش­های مختلفی وجود دارد که جداول اسنوک یکی از قدیمی ترین آنه است. لذا این مطالعه باهدف ارزیابی شیوع این ناراحتی­ها و بررسی وضعیت حمل دستی بار کارگران ریخته­گری با استفاده از جداول اسنوک صورت پذیرفت.

  روش بررسی: این مطالعه مقطعی برروی ۵۰ کارگر ریخته­گری شاغل در تمامی ۵ وظیفه حمل دستی بار شامل بلند کردن/پایین آوردن، حمل کردن، هل دادن/کشیدن انجام گرفت. پرسشنامه نوردیک و جداول فشرده اسنوک برای جمع­آوری داده­ها مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه ۱۶) صورت پذیرفت.

  یافته­ها: ناراحتی­های مچ دست (%۸۴)، کمر (%۷۴) و گردن (%۷۲) متداولترین ناراحتی­های اسکلتی ـ عضلانی در یک سال گذشته بودند. یافته­های حاصل از جداول اسنوک حاکی از وجود اختلاف معنی­دار بین وزن مجاز و وزن اعمال شده در وظایف بلند کردن و پایین آوردن بار (۰۵/۰> p ) و همچنین بین نیروی مجاز و نیروی اعمال شده در وظایف کشیدن و هل دادن بار بود (۰۵/۰> p  ). در مجموع در اغلب موارد وزن اعمال شده از وزن توصیه شده بیشتر بود.

  نتیجه­گیری: باتوجه به نتایج این مطالعه، مداخلات ارگونومیکی می­بایست برروی طراحی مجدد وظایف حمل دستی بار، بهبود شرایط فیزیکی محیط کار و فراهم نمودن ابزارهای ارگونومیکی معطوف شود.


فریده گلبابایی، علی ابراهیمی، حمید شیرخانلو، محمد رضا بانشی، علی فقیهی زرندی، محمد جواد کیان،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: جذب بخارات سمی جیوه (Hg ۰) در هوای محیط کار از طریق جاذب‌های مناسب در کنترل حدود تماس شغلی شاغلین بسیار مؤثر است. با توجه به تمایل ساختارهای کربنی برای جذب سطحی جیوه، احتمالا می‌توان نانو لوله‌های کربنی را به عنوان نمونه‌بردار مناسب جیوه در نظر گرفت.هدف این مطالعه بررسی احتمال جذب بخارات جیوه توسط نانو لوله‌های کربنی و مقایسه کارایی جذب نانو لوله‌های کربنی چند‌جداره و تک‌جداره می باشد.

 روش بررسی: در مطالعه تجربی، راندمان جذب و تأثیر متغیرهای مختلف بر جذب بخارات جیوه عنصری توسط نانو لوله‌های کربنی، واجذب مقادیر جرمی بخارات جیوه، ظرفیت جذب، زمان و دمای واجذب، تکرار‌پذیری و زمان ماندگاری جیوه بررسی شد. برای صحت نتایج از آزمون‌های آماری آنالیز واریانس یک‌طرفه،رگرسیون خطی تک و چند‌متغیره و تی‌مستقل استفاده گردید.

 یافته‌ها: ظرفیت و راندمان جذب توسط جاذب به جرم جاذب، نوع نانو لوله کربنی،جرم جیوه وابسته می‌باشد.محدوده خطی این روش برای نانو لوله‌های کربنی تک جداره(۷/۰ – ۰۰۶/۰ میکرو گرم)و برای چند جداره(۳ – ۰۰۶/۰ میکرو گرم)، حد تشخیص برای هر دو نانو لوله کربنی برابر با ۰۰۶/۰ میکرو گرم می باشد. دمای و زمان بهینه برای واجذب مقادیر جرمی جیوه به ترتیب برابر با ۲۵۰ درجه سانتی گراد و ۱۰ دقیقه و زمان ماندگاری جیوه بر روی نانو لوله‌های کربنی تا سه هفته بعد از نمونه-برداری(بیش از ۹۰ درصد)بود.

نتیجه گیری: نانو لوله‌های کربنی پتانسیل جذب بخارات جیوه را دارند و می‌توان از آنها برای نمونه‌برداری نیز استفاده نمود.


وحید سلطانزاده، اکبر امراهی، یوسف فقیه نیا ترشیزی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نقش و اهمیت پرداختن به نیازهای روانی در محیط کار در راستای عملکرد و تعهد بیشتر کارکنان نیاز به پرداختن به این مسئله مهم جلوه می کند، به همین دلیل این پژوهش با هدف مطالعه و اولویت بندی نیاز های روانی کار اعضای هیات علمی انجام شده است.
روش بررسی: روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع پیمایشی در جامعه آماری ۳۰۰ نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام شده است. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته نیاز های روانی کار جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SSPS۱۶ با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تاییدی، T تک نمونه ای و فریدمن انجام گرفت.
یافته ها: وضعیت مولفه های نیاز های روانی کار نسبتا مطلوب ارزیابی شد.از نظر اعضای هیات صفات انسانی در محیط کار در رتبه اول اهمیت قرار داشت و در رتبه های بعد به ترتیب باورهای انسانی، فرهنگ کار، خودبازسازی، حس تعلق، خوداحترامی، عدم بیگانگی از خود، خودآگاهی قرار داشت.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر با اولویت بندی مولفه های نیاز های روانی کار ضرورت توجه و پرداختن محیط کار به نیاز های روانی بویژه صفات انسانی را مورد تاکید قرار می دهد.


سید سعید طباطبایی، محمد افروزی، زهره نجات زادگان عیدگاهی، محبوبه اسدی، مهشاد گوهری مهر، روح اله کلهر، یوسف فقیه نیا ترشیزی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: آگاهی از میزان و علل بروز خطرات شغلی می تواند در برنامه ریزی برای یافتن روش های پیشگیرانه و کاهش بروز خطرات شغلی و هزینه ها موثر باشد. هدف از این مطالعه تحلیل خطرات شغلی و علل بروز آن بین پرسنل بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی قزوین بود.

 روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی ۲۵۸ نفر از کارکنان بیمارستان های آموزشی شهر قزوین در سال ۱۳۹۱ انجام شد. روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای بود. اطلاعات به کمک پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. داده ها با نرم افزار Spss با استفاده از آزمون تی تست و تحلیل واریانس یک طرفه تحلیل شد.

یافته ها: بیشترین خطرات شغلی مربوط به تماس پوستی با خون یا سایر مایعات بدن و کمترین آن مربوط به مجروح شدن توسط بیمار با سایر مراجعه کنندگان بود. رابطه بین متغیر های سن، جنسیت، سابقه کار، نوع استخدام، عنوان پست ، وضعیت تاهل و بیمارستان محل خدمت با وقوع خطرات شغلی معنی دار بود(۰۵/۰>p). بین میانگین روزهای غیبت از کار و میانگین وقوع هریک از خطرات شغلی رابطه معنی داری وجود نداشت(۰۵/۰

نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که از دلایل اصلی بروز خطرات شغلی حجم زیاد کار، بی احتیاطی پرسنل، نوع شغل و ماهیت کاری کارکنان می باشد. در نتیجه بکارگیری نیرو متناسب با حجم فعالیت کارکنان، آموزش کارکنان نسبت به ویژگی های شغلی و نظارت بر رعایت احتیاط های استاندارد از سوی مسئولین می تواند باعث پیشگیری از خطرات شغلی شود.


محمد امین فقیه، مجید معتمدزاده، رستم گلمحمدی، جواد فردمال، حیدر محمدی، عبدالمجید گرگز،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: صنعت خودروسازی به دلیل مواجهه مستقیم کارکنان با تجهیزات و ماشین آلات و همچنین وجود طیف وسیعی از مشکلات ارگونومیک، از جمله صنایع دارای شیوع بالای اختلالات اسکلتی عضلانی می‌باشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین درد و ناراحتی با مرخصی استعلاجی در شاغلین شرکت ایران خودرو انجام گرفت.

روش بررسی: در این مطالعه مورد ‌شاهدی، ۵۲۸ نفر از سالن‌های مونتاژ شرکت ایران خودرو ( ۲۳۴ نفر گروه مورد و ۲۹۴ نفر گروه شاهد) به طور تصادفی انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از نقشه بدن و پرسشنامه مشخصات دموگرافیک گردآوری شدند. از آزمون‌های آماری مانند کای-دو و مان- ویتنی برای آنالیز داده ها استفاده شده است.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که، بین وجود درد و ناراحتی در هیچ یک از اندام‌های بدن با مرخصی استعلاجی ارتباط معنی‌داری وجود ندارد(۰۵/.>P)، در بررسی ارتباط بین دو گروه مورد و شاهد، تنها در کمردرد( ۰۰۱/>P ) ارتباط معنی دار بود. در گروه مورد بیشترین و کمترین درصد فراوانی شدت درد به ترتیب به ران و زانوی چپ (۹۴%)و آرنج و ساعد راست(۲/۳%) مربوط می‌شود. همچنین بیشترین و کمترین میانگین شدت درد به ترتیب مربوط به کمر(۷۸/۱۵±۹۵/۶۳) و آرنج و ساعد چپ(۵۵/۱۵±۸۸/۴۴) بوده است.

نتیجه‌گیری: بر اساس این مطالعه عوامل موثر بر مرخصی استعلاجی نیازمند رعایت ملاحظات ارگونومیک می باشد، همچنین اقدامات پیشگیرانه و یا اصلاح کننده برای بهبود وضعیت ارگونومیکی کارگران مونتاژ ضروری به نظر می‌رسد.


فرشته طاهری، امیر کاوسی، یوسف فقیه نیا ترشیزی، علی اصغر فرشاد، مهناز صارمی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: کاربردپذیری میزان کارایی, اثر بخشی ورضایت‌مندی از یک محصول که هر استفاده‌کننده در محیط ویژه‌ای، برای رسیدن به هدف خاص از آن وسیله انتظار دارد، است. افزایش آگاهی های عمومی از کاربردپذیری سبب شده کاربرد­پذیری سهم بسزایی در توسعه محصولات داشته باشد. ابزار سنجش کاربردپذیری بروک، یکی از متداولترین ابزارها برای بررسی کاربرد پذیری است. تا کنون نسخه فارسی از این ابزار در دسترس محققین ایرانی نبود و این مطالعه به تهیه نسخه فارسی آن در بررسی علائم راهنمایی و رانندگی پرداخته است.

روش بررسی: نسخه تغییر یافته پرسشنامه در تحقیق آنیه و همکاران(۲۰۱۱) با استفاده از روش استاندارد ترجمه و بازترجمه از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه گردید. برای تعیین روایی صوری پرسشنامه، از نظرات ۱۰ نفر متخصص در حوزه های مرتبط استفاده شد. نسبت روایـی محتـوا بر اساس روش لاوشی و شاخص روایی محتوایی بر اساس روش والتز و باسل بررسی شد. همچنین متوسط شاخص روایی محتوای پرسشنامه نیز محاسبه گردید. پرسشنامه در بین ۵۰ نفر از کارکنان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران توزیع گردید. برای پی بردن به پایایی پرسشنامه و سازگاری درونی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید و سنجش ثبات در پایایی پرسشنامه با روش آزمون - باز آزمون و محاسبه شاخص همبستگی درون خوشه­ای صورت گرفت.

یافته ­ها: تمام پرسش های پرسشنامه دارای نمره نسبت روایی محتوای بالاتر از حد پذیرش بودند و به طور کامل پذیرفته شدند. شاخص روایی محتوایی برای تمامی پرسش‌ها بالاتر از نمره مورد قبول ۷۹/۰ و متوسط شاخص روایی محتوی برابر با ۰/۹۲۷ بود. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه معادل ۰/۹۵۶ و شاخص همبستگی درون خوشه­ای برابر ۰/۹۹۳بدست آمد

نتیجه گیری: نسخه فارسی پرسشنامه کاربرد پذیری ابزاری قابل اعتماد برای اندازه گیری میزان کاربرد پذیری است که دارای روایی و پایایی بالایی بوده و می توان از این نسخه در پژوهش های آتی در حوزه کاربرد پذیری علایم ترافیکی و سایر علائم تصویری نیز استفاده نمود.


فرشته طاهری، مهناز صارمی، یوسف فقیه نیا ترشیزی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: نماد های تصویری ابزارهای مهمی هستند که به منظور انتقال پیام طراحی شده اند و می توانند اطلاعات زیادی را در یک نظر، به بیننده منتقل کنند. درک صحیح این علائم، زمانی که اطلاعات ایمنی را منتقل می­کنند از اهمیت بالایی برخوردار است. علائم  و نمادها دارای ویژگی هایی هستند که بر میزان درک پذیری و کاربرد پذیری آنها موثر است. مک دوگال و همکاران در سال ۱۹۹۶ پنج  ویژگی شناختی مهم علائم شامل: واقعی بودن، پیچیدگی، معناداری، آشنایی و فاصله معنایی، معرفی کردند. این مطالعه با هدف ارزیابی روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه مک دوگال برای ارزیابی ویژگی های شناختی علائم ترافیکی  انجام شده است.
روش بررسی: نسخه اصلی پرسشنامه با استفاده از روش استاندارد Backward-Forward از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه گردید. روایی صوری پرسشنامه با توجه به نظرات ۸ نفر متخصص در زمینه ارگونومی، ارگونومی شناختی، طراحی و آمار تعیین شد. سپس نسبت و شاخص روایی محتوایی همچنین متوسط شاخص روایی محتوای پرسشنامه محاسبه گردید. ۲۵ علامت به منظور بررسی در این مطالعه انتخاب شد. پرسشنامه در بین ۸۰ نفر از کارکنان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران توزیع گردید. شرکت کنندگان هر علامت را از نظر پنج ویژگی : واقعی بودن، پیچیدگی، معناداری، آشنایی و فاصله معنایی،  به طور ذهنی  از ۰ تا ۱۰۰ رتبه بندی کردند. تعیین پایایی پرسشنامه و سازگاری درونی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد همچنین از روش آزمون - باز آزمون و محاسبه شاخص همبستگی درون خوشه­ ای به منظور سنجش ثبات در پایایی پرسشنامه استفاده شد.
 استفاده گردید.
یافته­ ها: : تمام پرسش های پرسشنامه ویژگی­های شناختی دارای نمره نسبت روایی محتوای بالاتر از حد پذیرش بودند و به طور کامل پذیرفته شدند. شاخص روایی محتوایی پرسشنامه برای تمامی پرسش‌ها بالاتر از نمره مورد قبول ۰/۷۹ بود. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه معادل ۰/۹۲۲ و شاخص همبستگی درون خوشه­ای (ICC) برابر ۹۹۵/۰ بدست آمد.
نتیجه ­گیری: این مطالعه نشان داد که نسخه فارسی پرسشنامه ویژگیهای شناختی علائم تصویری، ابزاری قابل اعتماد برای ارزیابی ویژگی های شناختی است که دارای روایی و پایایی بالایی بوده و می توان از این نسخه در پژوهش های آتی در حوزه ارزیابی ویژگیهای شناختی علائم ترافیکی و سایر علائم تصویری مانند علائم ایمنی استفاده نمود.
 
جواد وطنی، رقیه فرهادی حسن کیاده، یوسف فقیه نیا ترشیزی،
دوره ۱۵، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده

 زمینه و هدف: امروزه با توسعه صنایع و پیشرفت روز افزون تکنولوژی، با عوارضی نظیر آلودگی هوا، حوادث ناشی از کار و بیماری های شغلی مواجه هستیم که نیاز به پیاده سازی سیستم مدیریت HSE-MS در پروژه های مختلف را تبدیل به امری ضروری کرده است. این در حالی است که پیاده سازی این سیستم نیازمند صرف هزینه و زمان است که بعضی از مدیران به دلیل تمایل به کاهش هزینه ها، از پیاده سازی این سیستم صرفنظر کرده و یا آن را به طور کامل به کار نمی بندند.
روش بررسی:
بدین منظور در این مقاله مقادیر جریان فرآیند مالی سرمایه گذاری در سیستم HSE-MS به صورت اعداد فازی، با استفاده از روش نرخ بازگشت سرمایه داخلی(IRR)، اقتصادی بودن این سرمایه گذاری را تحت محیط فازی ارزیابی شد. همچنین در این مقاله به تشریح نحوه محاسبه هزینه های حوادث، نحوه محاسبه میزان سرمایه گذاری در سیستم HSE-MS، معرفی روش IRR، معرفی تئوری مجموعه های فازی، نحوه محاسبه IRR فازی و  سرانجام به تشریح روش پیشنهادی مقاله پرداختیم. محاسبات با استفاده از نرم افزار @RISK مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
یافته ها: همان طور که مشاهده می شود فرآیند مالی حاصل از پیاده سازی سیستم مدیریتHSE-MS هم مطابق روش FIRR و هم با استفاده از نرم افزار @RISK اقتصادی بوده و بر ضرورت پیاده سازی سیستم مدیریت ایمنی از نقطه نظر اقتصادی دلالت می کند. به عبارت دیگر متوسط نرخ بازگشت سرمایه داخلی فرآیند مالی حاصل از پیاده سازی سیستم مدیریتHSE-MS مطابق روش IRR تقریبا برابر با ۲۲ درصد است که از متوسط نرخ بازار ۵ درصد بسیار بزرگتر بوده و به شدت بر اقتصادی بودن این فرآیند مالی تاکید دارد.
 نتیجه گیری: مطابق یافته های مطالعه اخیر میزان نرخ بازگشت سرمایه داخلی بین ۱۴ تا ۱۸ درصد بوده و از میزان نرخ بازار (۷ درصد) بیشتر است پس نشان می دهد که سرمایه گذاری در بخش یاد شده بسیار سودآور بوده و منجر به بازگشت سرمایه طی دوره های بعدی خواهد شد. به عبارتی سرمایه گذاری در بخش ایمنی، بهداشت کار و محیط زیست علاوه بر کاهش مخاطرات محیط کار و در نتیجه کاهش حوادث شغلی و افزالیش رضایت شغلی منجر به سودآوری پروژه ها نیز می گردد.
 

­­­­­­­­
 
 
 


سید مهدی موسوی، علیرضا کوهپایی، روح اله حاجی زاده، سعید یزدانی راد، روح الدین مرادی، یوسف فقیه نیا ترشیزی،
دوره ۱۵، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف:  امروزه آلودگی شیمیایی در صنایع, خطر غیر قابل قبولی برای سلامت انسان ها به وجود آورده است. به منظور ارزیابی خطر مواجهه انسانها، لازم است که خطرات مواد از لحاظ مقدار مصرف، دوز ، خواص سمی و ارزیابی احتمالی اثرات بالقوه بر سلامتی انسانها مورد توجه قرار گیرد. بنابراین هدف از انجام این مطالعه ارزیابی ریسک نیمه کمی مواجهه شغلی کارگران محوطه واحد پساب صنعتی در یک پالایشگاه نفت به عنوان مدلی به منظور پیش بینی مواجهه با آلاینده های شیمیایی می باشد.
 روش بررسی: این تحقیق از نوع توصیفی _ تحلیلی در  واحد پساب صنعتی پالایش نفت آبادان در سال ۱۳۹۵ انجام گرفت. پس از تعیین گروه های شغلی همسان(SEG)  و جمع آوری اطلاعات، ۱۴ ماده با روش نمونه برداری فردی میان مدت و قرائت مستقیم با دستگاهION- First check  اندازه گیری شد. با توجه به نتایج نمونه برداری و آنالیز نمونه ها، با استفاده از نرم افزار IHS میزان مواجهه کارگران با آلاینده های شیمیایی تعیین شد ، ابتدا درجه مواجهه(ER) سپس ضریب مخاطره (HR)  جهت تعیین سطح ریسک مواجهه بدست آمد.
یافته ها:  در این مطالعه مشخص شد که کارگران محوطه واحد پساب صنعتی، روزی ۴ بار و هر بار به  نیم ساعت و در مجموع ۱۴ساعت در هفته کار چربی گیری از حوضچه ها را انجام میدهند. بیشترین میزان مواجهه هفتگی به ترتیب مربوط به اتیلن اکساید (ppm۷/۱۶)، نیتروبنزن (ppm۱۶) و دی اکسیدنیتروژن (ppm۱۵) بود. در این بین کمترین میزان مواجهه هفتگی به ترتیب مونواکسید کربن با (ppm۸/۲) و  دی سولفیدکربن(ppm۵/۱) به دست آمد. نتایج نشان داد که به ترتیب آلاینده های بنزن۵/۱۲، اتیلن اکساید ۱۰، آکرولئن۱۰، نیتروبنزن۵/۷، سولفید هیدروژن ۵/۷، پراکسیدهیدروژن ۵/۷ و  آنیلین ۶ دارای بالاترین رتبه ریسک می باشند.
 
نتیجه گیری:. نتایج مطالعه نشان داد که کارگران پساب صنعتی پالایش نفت آبادان دارای سطح ریسک مواجهه خیلی بالایی با آلاینده های شیمیایی می باشند. لذا استفاده از اولویت بندی اقدامات کنترلی در قالب رتبه بندی ریسک نیمه کمی بهداشتی از جمله، روشهای نوین تصفیه پساب از مهمترین راهکارهای جلوگیری از تماس کارگران با آلاینده ای شیمیایی می باشد.
روح الله حاجی زاده، احمد مهری، سید محمد حسن رضوی، سمیه فرهنگ دهقان، یوسف فقیه نیا ترشیزی، مجید معتمدزاده،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: افراد زیادی در سراسر جهان با میدان‌های میدان مغناطیسی با فرکانس بی‌نهایت پایین  (ELF) مواجهه دارند و  تعداد کثیری نیز در حرفه  جوشکاری در کارگاه‌های کوچک، صنایع بزرگ و کارگاه‌های ساختمان سازی مشغول به کار هستند، با این حال مطالعات محدودی در مورد ارزیابی میدان‌های مغناطیسی  ELF ناشی از حرفه جوشکاری و عوارض آن بر روی بدن انسان انجام گرفته است. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات میدان مغناطیسی با فرکانس بی‌نهایت پایین ناشی از جوشکاری بر روی سطح هورمون‌های تیروئیدی  T۳(تری یدوتیرونین) ،(تیروکسین) و  TSH (هورمون محرک تیروئید) انجام گرفت که موثر بر عملکرد زیستی بدن و مرتبط با بروز علائم خستگی هستند.
روش­ بررسی:  این مطالعه مقطعی در یک شرکت قالب سازی بر روی ۳۵ نفر جوشکار قوس الکتریکی به عنوان گروه مواجهه و ۳۵ نفر افراد غیر جوشکار به عنوان شاهد انجام گرفت. میدان مغناطیسی با فرکانس بی نهایت کم  در ناحیه دست، گردن، تنه و سر جوشکاران و همچنین در فواصل  ۵/۰ ، ۱ و ۲ متری از دستگاه جوشکاری طبق راهنمای مرکز تحقیقات ملی بهداشت و ایمنی کار آمریکا (NIOSH) با استفاده از ELF سنج  کالیبره  شده اندازه گیری گردید. خون‌گیری به منظور تعیین سطح هورمون‌های تیروئیدی برای هر دو گروه هم زمان قبل از شروع به کار در بازه زمانی ۸ تا ۱۰ صبح صورت گرفت. سطح هورمون‌های  ، و TSH در هر دو گروه توسط تست ایمونوسیورسنت مرتبط با آنزیم  (ELISA) مورد بررسی قرار گرفت. جهت ارزیابی تاثیر میدان مغناطیس  ELF بر میزان خستگی جوشکاران، از مقیاس خستگی  هفت نقطه ای  Samn- Perelli  استفاده شد.  تجزیه و تحلیل داده‌ها  با استفاده از نرم افزار SPSS V۲۰ و آزمون‌های آماری t-test، chi-squared و  ANOVA ،  ضریب همبستگی انجام گردید.
یافته‌ها: تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که در مورد همه متغیرهای دموگرافیک مورد مطالعه اختلاف آماری معنی داری بین دو گروه وجود ندارد (p>۰,۰۵). بیشترین شدت میدان مغناطیسی با فرکانس بی نهایت پایین در جوشکاری در ناحیه دست (۸۳/۸۰±۶۶/۲۶۸۳   میلی گوس) و کمترین مقدار آن در فاصله ۲ متری دستگاه جوشکاری (۹۵/۲۰±۹۸/۱۱۲  میلی گوس) بدست آمد. میانگین مواجهه با ELF در گروه  مواجهه یافته در تمام نواحی اندازه گیری شده اختلاف معناداری با میانگین مواجهه با گروه شاهد داشت (p<۰,۰۰۰۱).  سطح هورمون‌های تیروئیدی جوشکاران کمتر از گروه شاهد و اختلاف میانگین هورمون‌های و TSH  بین دو گروه از لحاظ آماری معنادار بود (p<۰,۰۵). شیوع اختلالات هورمون‌های مورد بررسی در مقایسه با دامنه طبیعی آن‌ها و همچنین میزان خستگی در گروه مواجهه بیشتر از گروه شاهد بود. بین میزان مواجهه با میدان مغناطیسی ELF و سطح هورمون‌های تیروئید رابطه مثبت ضعیفی وجود داشت (r< ۰,۱۲; p˃۰,۰۵) . همچنین نمره خستگی با کاهش سطح هورمون‌هایو افزایش ‌یافت (p<۰,۰۵) . بین سطح مواجهه با میدان مغناطیسی ELF و نمره خستگی نیز ارتباطی مستقیم و از نظر آماری معنی‌دار حاصل شد (r= ۰,۵۴; p<۰,۰۵).
نتیجهگیری:  مواجهه با میدان مغناطیسی با فرکانس بی‌نهایت پایین ممکن است تغییرات سطح هورمون‌های تیروئیدی مانند و TSH و افزایش خستگی افراد در معرض را بدنبال داشته باشد. با این حال برای نتیجه‌گیری قطعی‌تر  لازم است مطالعه‌ای جامع تر با در نظر گرفتن  فاکتورهای تاثیر گذار بیشتر  انجام پذیرد.
محسن فلاحتی، مجتبی ذکائی، هادی اسدی، محمد نجفی مجره، اعظم بیابانی، یوسف فقیه نیا ترشیزی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: اندازه­گیری عملکرد سیستم مدیریت HSE، با هدف تهیه اطلاعات لازم در رابطه با میزان پیشرفت و شرایط کنونی استراتژی­ها، فرآیند­ها و فعالیت­هایی یک سازمان به منظور کنترل مخاطرات انجام  تدوین می شوند. سنجش عملکرد یک سازمان در حوزه HSE پیش­نیازی برای بهبود مستمر می­باشد که روح سیستم­های مدیریتی جدید HSE است. لذا هدف اصلی از انجام این پژوهش ارائه یک مدل کاربردی جهت تدوین و اولویت بندی شاخص های پایش عملکرد سیستم مدیریت HSE شهری می باشد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-کاربردی در ۴ مرحله شامل: تعیین محورهای عملکردی مدیریت HSE شهری، تعیین مولفه های سیستم مدیریت HSE، تدوین شاخص های ارزیابی عملکرد و انتخاب شاخص های عملکرد کلیدی با استفاده از روش AHP انجام گرفت.
یافته ها: براساس  تجزیه و تحلیل نتایج، در مجموع ۱۵۵ شاخص ارزیابی عملکرد HSE در سه محور فرآیند، نتیجه و مدیریت شهری تدوین شد که در نهایت  ۴۷ شاخص ارزیابی عملکرد کلیدی فرآیند محور، ۱۶ شاخص عملکرد کلیدی نتیجه محور و ۷ شاخص عملکرد کلیدی جهت اندازه گیری مولفه های مدیریت شهری تاثیر گذار بر عملکرد HSE  بر اساس معیارهای SMART انتخاب گردید.
نتیجه گیری: بررسی ساختار مدیریتی شهرداری ها نشان می دهد شاخص های استخراج شده براساس مولفه های سیستم مدیریت HSE به تنهایی نمی تواند عملکرد HSE شهری را پوشش دهد زیرا فاکتورهایی از قبیل پایداری اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی، جمعیت شناسی، معماری و شهرسازی و صنفی- صنعتی می تواند بطور قابل ملاحضه ای در وضعیت عملکرد سیستم مدیریت  HSE شهری تاثیر گذار باشد.
 
محمدحسین بهشتی، روح الله حاجی زاده، یوسف فقیه نیا ترشیزی، علی عالمی، سید احسان سمائی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: حوادث ناشی از تجهیزات بازی کودکان تهدیدی جدی برای سلامت کودکان تلقی می‌شود ایمن سازی این تجهیزات مستلزم رعایت استانداردهای ایمنی است. هدف مطالعه حاضر تعیین میزان مطابقت ایمنی تجهیزات بازی کودکان در پارکهای عمومی شهر با استانداردهای ملی ایمنی است.
 روش‌بررسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که با ترکیب روش‌های توصیفی و پیمایشی و بهره گیری از کارشناسان و استانداردهای ایمنی مربوط به تجهیزات باز کودکان در مقطع زمانی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ در پارک های عمومی شهر گناباد صورت گرفت. در این مطالعه کلیه تجهیزات بازی کودکان موجود در پارک های عمومی شهر گناباد ، شامل سرسره، تاب و الاکلنگ به صورت تمام‌شماری مورد بررسی قرار گرفتند ارزیابی میزان ایمنی تاب، سرسره و الاکلنگ ها به ترتیب بر اساس الزامات استانداردهای ۲-۶۴۳۶ ، ۳-۶۴۳۶ و ۶-۶۴۳۶ موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران انجام شد.
یافته‌ها: بر اساس نتایج مطالعه حاضر در مورد تاب ها در ۱۱ مورد از الزامات استاندارد ۲-۶۴۳۶ عدم انطباق وجود دارد.  بطور کلی فاصله بین نقاط آویز با  الزامات استاندارد مغایرت دارد. حداقل فاصله افقی بین نشیمنگاه های۲ تاب مجاور رعایت نشده است. میزان فاصله تاب ها از سطح زمین کمتر از حد استاندارد است. فاصله افقی بین کناره نشیمنگاه تاب و ساختار مجاور مطابق استاندارد نیست. نتایج ارزیابی سرسره نشان داد که در ۲۵ مورد از الزامات استاندارد ۳-۶۴۳۶ عدم انطباق وجود دارد. در ۶۵% سرسره ها میله افقی محافظ برای قسمت باز دسترسی تهیه نشده است و در ۷۵% آنها ارتفاع میله افقی محافظ در حد استاندارد نمی باشد. در ۸۰% سرسره ارتفاع محافظ پهلویی بخش شروع سرسره متصل برابر ۵۰۰ میلی متر نمی باشد. در ۶۰% سرسره ها بخش شروع آنها دارای طول حداقل ۳۵۰ میلیمتر نمی باشد. در ۷۵% آنها انتقال بخش سریدن به بخش خروج با تغییر شیب ناگهانی انجام می شود. در ۵۵% سرسره حداقل طول بخش خروج مطابق استاندارد نمی باشد.
نتایج ارزیابی الاکلنگ ها نشان داد که بطور کلی در ۹ مورد از الزامات عدم انطباق وجود دارد. بطور کلی زمین الاکلنگ دارای سطح جذب ضربه و حفاظ پشتی مناسب نمی باشند. میرایی بسیار کم الاکلنگ باعث شک ناگهانی می شود. برای هیچکدام از الاکلنگ های بررسی شده جای پای مناسب در نظر گرفته نشده است. در تمام پارک ها پشتی نشیمنگاه دارای پیش آمدگی است و گرد نشده است.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر بر ممیزی ایمنی و ارتقاء سطح ایمنی تجهیزات بازی کودکان تاکید دارد و ارتقاء سطح ایمنی تجهیزات بازی کودکان را به عنوان یک ضرورت بیان می کند. طراحی سرسره ها و  همچنین اصلاح زمین های تجهیزات بازی کودکان بر اساس استانداردهای مربوطه در اولویت می باشد
سید مهدی موسوی، روح الدین مرادی راد، محمد حسین بهشتی، روح اله حاجی زاده، فرشته طاهری، اسماعیل خداپرست، سعید یزدانی راد، یوسف فقیه نیا ترشیزی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: مواجهه با صدا خطر شغلی معمول در گستره وسیعی از محیط های کاری بخصوص صنایع نفت و گاز و شرکت های مرتبط محسوب می شود. این مطالعه در سال ۱۳۹۴ و با هدف ارزیابی صدای محیطی قبل و بعد از انجام اقدامات اصلاحی در ۱۱ واحد عملیاتی بخش مخازن و نقل و انتقال مواد ‌نفتی شرکت پالایش نفت آبادان صورت گرفت.
روش کار: در ابتدای پژوهش اطلاعات اولیه شامل محل استقرار منابع صوتی و شرایط عملیاتی تجهیزات جمع آوری شد. اندازه گیری صدا بر اساس استاندارد ISO ۹۶۱۲ به روش شبکه بندی قبل و بعد از انجام اقدامات اصلاحی شامل تعمیر و یا تعویض قطعات معیوب و فرسوده و یا روغنکاری قطعات متحرک و  با استفاده از صدا سنج مدل SLM CEL۴۹۰ و مدل کالیبراتور CEL-۱۱۰/۱ ساخت شرکت casella انجام شد .
یافته ها: بر اساس نتایج  این مطالعه واحد NTA  دارای بیشترین میزان آلودگی صوتی (۹۷دسی بل) و واحد مخازن کروی دارای کمترین میزان آلودگی صوتی (۸۲  دسی بل) بود. از کل ۵۲۳ ایستگاه اندازه گیری شده در این مطالعه ۱۱۵ ایستگاه دارای تراز فشار صوت بیش از ۸۵ دسی بل ، ۳۷۳ ایستگاه دارای تراز فشار صوت بین ۶۵ تا ۸۵ دسی بل و ۳۰ ایستگاه دارای تراز فشار صوت کمتر از ۶۵ دسی بل است. نتایج اندازه گیری بعد از انجام اقدامات اصلاحی نشان داد که واحد تلمبه خانه نفت ۱ به میزان ۳۹/۲دسی بل،  واحد کنترل سنتر به میزان ۷/۱ دسی بل، واحد تلمبه خانه نفت چرک ۰,۹۸دسی بل واحد NTA به میزان ۰۸/۰ دسی بل کاهش تراز فشارصوت میانگین داشته اند.
نتیجه گیری: اندازه گیری های محیطی صدا نشان داد که واحد NTA یکی از حادترین شرایط را از دیدگاه آلودگی صوتی در بین واحدهای دیگر دارا می باشد. این مطالب موید ضرورت شناسایی منابع اصلی صداساز و اولویت بندی بخش های مختلف این واحد صنعتی جهت اجرای طرح های کنترل مهندسی آلودگی می باشد.
 


محسن فلاحتی، علی کریمی، مجتبی ذکایی، اعظم بیابانی، یوسف فقیه نیا ترشیزی، فرهاد صالحی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

با توسـعه روزافـزون استفاده از برق در تمامی جنبه هـای زنـدگی انسـان، حـوادث برقـی نیـز افزایش یافته است. یکی از مولفه های اصلی در مکـانیزم پیشگیری از حوادث برقی، ارزیابی عملکرد ایمنی سازمان یا صنعت با استفاده از شاخص های ارزیابی عملکرد مناسب با عملیات مربوطه می باشد.
روش بررسی:
این مطالعه، توصیفی-تحلیلی از نوع پیمایشی در ۶ مرحله شامل : آنالیز ساختار شکست پروژه، آنالیز مقدماتی خطر عملیات، تشکیل شبکه علی حادثه، تعیین اقدامات کنترلی، استخراج شاخص های فعال ارزیابی عملکرد و اعتبارسنجی شاخص ها انجام گرفت.
یافته ها:
در این مطالعه نرخ احتمال وقوع حادثه برق گرفتگی با استفاده از روش BN ۰۵۳/۰ بدست آمد و ۱۱ شاخص فعال ارزیابی عملکرد ایمنی برق تدوین گردید. میزان R- square ضریب فراوانی حادثه با شاخص های فعال کل پروژه ۸۱۹/۰ و مقدار P-value کمتر از ۰۵/۰ بود. بنابراین این نتایج نشان می دهد همبستگی بین ضریب فراوانی حوادث بعنوان متغیر وابسته و شاخص های فعال بعنوان متغیرهای مستقل در کل پروژه معنادار می باشد.
نتیجه گیری:
 با پیشرفت عملیات در پروژه های عمرانی، سطح ریسک عملیات در این پروژه ها تغییر می کند.  بنابراین شاخص های اندازه گیری عملکرد ایمنی در این پروژه ها باید حساس به تغییرات سریع باشد. بنابراین شاخص های فعال که دارای دوره اندازه گیری کوتاه مدت می باشند جهت اندازه گیری سطح عملکرد ایمنی عملیات ساخت و ساز دارای اثربخشی بیشتر می باشند.
محمد امین رشیدی، روح اله حاجی زاده، محمد حسین بهشتی، عظیم اکبری، عبدالحسین پورنجف، علی خوانین، مسعود پورنجف، فرشته نیکوند، یوسف فقیه نیا ترشیزی،
دوره ۱۶، شماره ۵ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: شرایط جوی نامناسب از جمله عوامل زیان‌آوری هستند که اکثر شاغلین در محیط‌های کاری مخصوصاً محیط‌هایی که هم فرایند کار و هم شرایط جوی منطقه نامناسب است، با آن سروکار دارند. بطور کلی کارگران شاغل در قنادی‌ها مخصوصاً در فصل تابستان با استرس گرمایی بالایی مواجهه دارند. بنظر می‌رسد مواجهه با گرمای بیش از حد علاوه بر اینکه با اختلال در سیستم فیزیولوژی و سلامتی افراد سبب ایجاد بیماری‌ها و عوارض متعددی می‌گردد، راندمان و بازده کاری را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. این مطالعه با هدف تعیین میزان استرس گرمایی در شاغلین کارگاه‌های قنادی در شهرستان ایلام انجام گرفت.  
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت توصیفی- تحلیلی در تابستان ۱۳۹۶ بر روی ۱۰۴ نفر از کارگران شاغل در ۳۵ کارگاه قنادی انجام گرفت. تعداد نمونه‌ی پژوهش بر اساس روش سرشماری انتخاب گردید. اندازه‌گیری متغیرهای مورد مطالعه در گرم‌ترین ساعات روزکاری (ساعات ۱۰ الی ۱۴) و برای هر کارگر تنها یک‌بار و آن هم در بدترین ایستگاه کاری (نزدیک ترین ایستگاه به منبع گرما) انجام گرفت. ارزیابی استرس گرمایی با استفاده از شاخص WBGT (بر اساس استاندارد ISO۷۲۴۳ ) و شاخص DI صورت گرفت. همزمان با اینکه پارامترهای محیطی مورد سنجش قرار گرفتند، دمای دهانی کارگران توسط یک دماسنج پزشکی دیجیتال اندازه‌گیری گردید. در نهایت تجزیه و تحلیل داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS ۲۲ و آزمون‌های آماری کولموگروف- اسمیرنوف، من ویت‌نی، کروسکال والیس، آنالیز واریانس یک‌طرفه و همبستگی پیرسون انجام گرفت.
یافته‌ها: یافته‌های این مطالعه نشان داد که میانگین شاخص WBGT بر حسب شغل در مشاغل فر، پهن‌کن، مخلوط‌کن و نظافت و بسته‌بندی به ترتیب ۹۶/۳ ± ۶۶/۳۳، ۰۵/۳ ± ۵۸/۲۹، ۶۱/۳ ± ۷۳/۳۱، ۴۴/۲ ± ۸۷/۲۹ و همچنین بر حسب فر (محصول) در فر گردان (شیرینی تر و خشک)، فر طبقه‌ای (کیک‌و نان فنتزی) و فر کوره‌ای (باقلوا و کعک) به‌ترتیب ۸۶/۳ ± ۹۴/۳۰، ۸۹/۳ ± ۱۴/۳۴ و ۹۱/۲ ± ۲/۳۲ می‌باشد که این نتایج نشان می‌دهد میزان استرس گرمایی در بخش کار با دستگاه فر و محصول کیک و نان فانتزی (فر طبقه‌ای) بیشتر از بقیه بخش‌ها بوده است. آزمون همبستگی پیرسون‌ نشان داد که هیچگونه همبستگی معنی‌داری بین دمای دهانی با شاخص‌ها و متغیرهای مورد مطالعه وجود ندارد (۰۵/۰<p). نتایج آزمون من ویت‌نی مشخص کرد که بین متغیر جنسیت با دمای دهانی تفاوت معنی‌دار آماری وجود داشت (۰۵/۰>p) به‌طوریکه میانگین این متغیر در زنان با میانگین ۲۷/۰ ± ۷/۳۶ بیشتر از مردان با میانگین ۸۴/۰ ± ۴۲/۳۶ بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که ۶/۸۵ % از افراد مورد مطالعه از لحاظ شاخص احساس ناراحتی (DI) در حیطه شدید قرار گرفتند.
نتیجه‌گیری: طبق نتایج، تقریباً کلیه‌ی شاغلین کارگاه‌های قنادی در معرض استرس گرمایی می‌باشند اما کارگران شاغل در زیرگروه‌های شغلی فر و مخلوط‌کن، فر طبقه‌ای (محصولات کیک و نان فانتزی) و فر کوره‌ای (محصولات باقلوا و کعک) و همچنین جنس مونث در معرض استرس گرمایی بالاتری قرار دارند و بنابراین در زمان اتخاذ اقدامات کنترلی اولویت با چنین افرادی می‌باشد. بنابراین اعمال راهکارهای کنترلی از قبیل استفاد از عایق‌های حرارتی، برقراری سیستم تهویه مطبوع و غیره ضروری و الزامی می‌باشد.

 
اسکندر حسین پور، سیدمحمد کاشف، صمد گودرزی، یوسف منگشتی جونی، یوسف فقیه نیا ترشیزی،
دوره ۱۶، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: ورزش جزء فعالیت­های پرخطر بوده و آسیب­های حرفه­ای آن زیاد است. ارتقاء فرهنگ ایمنی راهکاری اساسی در جهت کاهش این­گونه حوادث محسوب می­شوند. با توجه به نقش و مسئولیت مدیران اماکن ورزش در ایمنی و سلامت ورزشکاران، تماشاگران و سایر مراجعین، هدف این پژوهش ارزیابی فرهنگ ایمنی در بین مدیران اماکن ورزشی براساس مدل سازمان انرژی اتمی و ارتباط آن با ویژگی­های شخصیتی آنان بود.
روش بررسی: جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه­ی مدیران اماکن ورزشی کشور بود که بر اساس آمار شرکت توسعه و تجهیز اماکن ورزشی کشور شامل ۲۲۱۶۷ نفر می­باشد. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان ۳۷۹ نفر انتخاب شد.  با توجه به تعیین سطحی از خطا به منظور عدم دریافت پرسش نامه های سالم و کامل تعداد ۴۱۶ پرسش نامه توزیع گردید که در نهایت ۴۰۰ پرسش نامه مناسب و بدون نقص جمع آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روش نمونه­گیری به‌صورت خوشه­ای مرحله­ی انجام گرفت و در نهایت نمونه به‌صورت تصادفی ساده انتخاب گردید. ابزار این پژوهش شامل دو پرسشنامه ویژگی­های شخصیتی آیزنک (۱۹۶۸) به همراه متغیرهای دموگرافیکی و پرسشنامه فرهنگ ایمنی مشتمل بر ۳۵ سؤال مرتبط با پنج حوزه یادگیری و آموزش، مسئولیت­پذیری، اولویت ایمنی، رهبری و یکپارچکی ایمنی بود.  برای حصول اطمینان از روایی محتوایی و ظاهری پرسشنامه، ویرایش اولیه آن مورد بررسی متخصصان و صاحب‌نظران در این زمینه قرار گرفت و با توجه به نظرات و پیشنهادهای آن‌ها اصلاحات لازم بر روی سنجه‌ها انجام شد و پس از تأیید مورد استفاده قرار گرفت. پایایی پرسشنامه­ها نیز در یک مطالعه مقدماتی از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب ۷۶/۰ و ۸۲/۰ به دست آمد. جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آمار توصیفی (جداول فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس، تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون لجستیک) با استفاده نرم‌افزار spss۱۹ در سطح معنی­داری (۰۵/۰p<) استفاده گردید.
یافته­ ها: نتایج نشان داد که میانگین فرهنگ ایمنی مدیران اماکن ورزشی ۱۲/۱۳۰ بود که مطابق قاعده تعریف‌شده مثبت ارزیابی می‌گردد، فرهنگ ایمنی مثبت در بین زنان نسبت به مردان به صورت معناداری وضعیت بهتری دارد. فرهنگ ایمنی با درونگرایی رابطه مستقیم و معنادار و با برونگرایی رابطه معکوس و معناداری دارد. برونگرایی در پیش­بینی فرهنگ ایمنی مدیران اماکن ورزشی سهم بیشتری دارد. نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین نمره فرهنگ ایمنی مدیران و سطح تحصیلات وجود ندارد.  در همین راستا رتبه‌بندی میانگین­ها در ابعاد فرهنگ ایمنی نشان داد که اولویت به ایمنی با میانگین (۵/۳۱) و مسئولیت­پذیری با میانگین (۲/۲۴) بیشترین و کمترین میانگین را به خود اختصاص داده‌اند.
نتیجه­ گیری: به نظر می­رسد ویژگی­های شخصیتی زنان و خطرپذیری کمتر آنان نسبت به مردان باعث می­شود که با پذیرش حداقل ریسک و فرهنگ ایمنی بالاتر وظایف محوطه را به انجام رسانند. همچنین بر خلاف برونگراها  افراد درونگرا، متفکر، محتاط و پایبند به قواعد و مقررات هستند. بکارگیری قوانین سبب رشد فرهنگ ایمنی مثبت و کاهش اعمال ناایمن می­گردد.  بنابراین می­توان با بررسی ابعاد شخصیتی ضمن شناسایی و جابجایی افرادی که توجه کمتری به فرهنگ ایمنی دارند به مشاغل کم خطرتر، ایمنی در سازمان­های ورزشی را ارتقاء داد.
 
محمد حسین بهشتی، روح اله حاجی زاده، احسان حمامی زاده، ابراهیم تابان، فرحناز خواجه نصیری، مصطفی جعفری، راضیه جعفری، علی تاج پور، یوسف فقیه نیا ترشیزی، سید احسان سمائی،
دوره ۱۶، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: توجه انتخابی و تشخیص صحیح یک محرک از بین سایر محرک ها یکی از عوامل موثر در ارتقا بهره وری و ایمنی است . عوامل مختلفی ممکن است بر توجه انتخابی و افزایش تعداد خطا و همچنین زمان واکنش انسان در تشخیص محرک ها موثر باشند روشنایی محیط یکی از عوامل موثر برمکانیزم های پردازشی مغز است. در طراحی سیستم های روشنایی داخلی و خارجی معمولا پارامترهای کیفی سیستم روشنایی کمتر مورد توجه قرار می گیرد . هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر دمای رنگ نور بر توجه انتخابی، میزان خطا و زمان واکنش  است.
 روش بررسی: این تحقیق یک پژوهش آزمایشگاهی است که در پاییز سال ۱۳۹۷ انجام شد. در این پژوهش مداخله ای ۹۲ نفر (۳۶ نفر زن و ۵۶ نفر مرد) از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس تهران که از لحاظ محدوده سنی در وضعیت مشابهی قرار داشتند با میانگین سن ۳۳/۲۸سال، مورد مطالعه قرار گرفتند. این مطالعه در۴ موقعیت مکانی با سیستم روشنایی با دمای های رنگ متفاوت (۳۵۰۰، ۴۰۰۰، ۵۰۰۰ یا۶۵۰۰ درجه کلوین) و در سه حوزه آزمون های مربوط به توجه انتخابی، خطا و زمان واکنش افراد انجام گرفت. اندازه گیری نمره تداخل و زمان تداخل که شاخص های نشان دهنده توجه انتخابی هستند به ترتیب از طریق اندازه گیری تفاوت میزان خطا و زمان واکنش در تشخیص کلمات ناهمخوان و همخوان محاسبه شد. جهت روشنایی محیط از لامپ های با توان برابر و دمای رنگ متفاوت استفاده شد. داده های مطالعه با استفاده از نرم افزار SPSS مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس نتایج این مطالعه بیشترین  میانگین انتخاب صحیح (۶۵/۱۰ ± ۳۹/۴۷۴) و کمترین میانگین موارد صحیح(۷۷/۱۱ ± ۹۵/۴۶۵) به ترتیب به دمای رنگ های۶۵۰۰ درجه کلوین و ۳۵۰۰ درجه کلوین اختصاص یافت، همچنین بیشترین میانگین خطا (۷۷/۹ ± ۶۵/۱۵) و کمترین میانگین خطا (۴۳/۹ ± ۱۰) بترتیب در دمای رنگ ۳۵۰۰ و ۶۵۰۰ درجه کلوین گزارش شد. بر این اساس دانشجویانی که در مکانی با سیستم روشنایی دمای رنگ نور ۶۵۰۰ درجه کلوین مورد آزمون قرار می گرفتند، تعداد پاسخ های صحیح آنها نسبت به مواجهه با سایر دمای های رنگ مورد بررسی بطور معناداری بیشتر بود و همچنین تعداد موارد خطا در این دمای رنگ بطور معنادار کمتر از دماهای رنگ ۳۵۰۰ و ۴۰۰۰ کلوین بود (۰۵/۰>p). با افزایش دمای رنگ نور میانگین تعداد خطا کاهش و میانگین تعداد پاسخ صحیح افزایش یافت(۰۵/۰>p). در ضمن نمره تداخل ، زمان تداخل و موارد بدون پاسخ بطور معنادار در مردان کمتر از زنان بود (۰۵/۰>p).
نتیجه گیری: بطور کلی نتایج مطالعه حاظر نشان داد در حالتی که افراد با سیستم روشنایی با دمای رنگ نور ۶۵۰۰ درجه کلوین مواجهه هستند تعداد پاسخ های صحیح آنها نسبت به مواقعی که با سایر دمای رنگ های مورد بررسی مواجه هستند بیشتر است و با افزایش دمای رنگ نور میزان پاسخ صحیح افزایش می یابد. بر اساس نتایج این مطالعه  این مطالعه پیشهاد می شود در طراحی اماکنی که زمان واکنش و خطای انسانی از اهمیت زیادی برخوردار است از سیستم روشنایی با دمای رنگ ۶۵۰۰ درجه کلوین استفاده شود همچنین پیشنهاد می شود در سایر مطالعات علاوه بر پارامترهای کیفی سیستم روشنایی پارامترهای کمی نیز مد نظر قرار گیرند.
کلیدواژه ها: دمای رنگ نور، توجه انتخابی، زمان واکنش

 
مژگان جاویدی، طاهره کمالی خواه، زهرا قباخلو، آنا عبدالشاهی، یوسف فقیه نیا ترشیزی، صفیه قباخلو،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: درحرفه آرایشگری نادیده گرفتن بهداشت واستفاده از ابزارهای آلوده منجر به انتقال طیف وسیعی از بیماری ها شامل عفونت های ویروسی،بیماری های قارچی،باکتریایی،اگزما،زگیل وغیره میگردد. هدف از این مطالعه ارزیابی آگاهی،نگرش و عملکرد آرایشگران به منظور اطمینان از ایمنی و بهداشت عمومی است.
روش بررسی: دراین مطالعه توصیفی-تحلیلی، تمامی سالنهای آرایش و زیبایی زنانه شهر گرمسار دارای مجوز رسمی فعالیت انتخاب گردید.  ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه و چک لیستی شامل جمعا ۵۰ سوال در چهار حیطه بیوگرافی،  ۱۴سوال آگاهی،۱۴سوال نگرش و ۱۷سوال عملکرد بود که با مراجعه مستقیم به واحد شغلی مورد پژوهش و انجام مصاحبه و مشاهده تکمیل گردید. جهت کسب اعتبار علمی پرسشنامه از روش اعتبار محتوی استفاده شد. داده های پژوهش حاضر، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ و همچنین با استفاده از آزمون های همبستگی ،مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها :میانگین سنی آرایشگران۴/۳۷سال با انحراف معیار ۱۰ تعیین گردید. از مجموع شرکت کنندگان، آگاهی ۱۳۰نفر (۱/۸۳%)از افراد مورد مطالعه درباره احتمال انتقال ایدز، هپاتیتBو C از افراد به ظاهرسالم ولی آلوده به افراد سالم و ۱۵۵ نفر (۹/۹۶%)از افراد مورد مطالعه درباره انتقال بیماری های عفونی از طریق وسایل نوک تیز، خوب بود. بین نگرش و سابقه کاری نیمی از آرایشگران یک ارتباط خطی معنادار ضعیف و منفی، و بین نگرش و میزان تحصیلات آرایشگران یک ارتباط خطی معنادار ضعیف و مثبت وجود داشت (p<۰,۰۵)نگرش ۶۲%افراد در مورد اینکه تعویض تیغ بعد از هر مشتری هزینه ها را افزایش داده و به صرفه نیست و نگرش ۸۶% افراد در مورد این که  قیمت وسایل و مواد ضدعفونی کننده گران بوده و توان مالی جهت تهیه آن وجود ندارد مثبت بود.همچنین نگرش۷۸%افراد در مورد این که استفاده از مواد ضدعفونی کننده نیازمند آموزش های لازم است و نگرش ۸۸%افراد در مورد این که آیا به نظر شما استفاده از هر ماده ضدعفونی کننده ای جهت استریل نمودن وسایل نوک تیز می تواند موثر باشد، مثبت بود . ۹۵%از آرایشگران که درگندزدایی وسایل فلزی نوک تیز و برنده از چراغ الکلی، فور یا اتوکلاو استفاده می کردند، دارای عملکرد صحیح و۵% افراد که مواد یا وسایل دیگری به کار میبردند، دارای عملکرد بد بودند ,۹۹%افراد که از محلول های ضدعفونی کننده و گندزدای متناسب با هر ابزار و یا محیط استفاده میکردند،دارای عملکردخوب وسایر افراد که ازمواد یا گندزداهای غیرمرتبط با آن محیط استفاده میکردند،دارای عملکرد بد بودند. بیشترین ماده گندزدا مورد مصرف جهت گندزدایی محیط سالنهای آرایش و زیبایی وایتکس(۱۰۰%) و بیشترین ماده ضدعفونی کننده پوست و دست الکل(۲۵/۵۶%) بود. از مجموع ۱۶۰سالن آرایش و زیبایی مورد مطالعه تنها ۳/۹۱و ۵/۲درصد به ترتیب دستگاه فور و  اتوکلاو داشتند.
 نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که، علیرغم اینکه سطح آگاهی، نگرش و عملکرد آرایشگران زن در شهرستان گرمسار خوب بود، اما به منظور بهبود وضعیت شغل آرایشگری و به منظور حفظ ایمنی و سلامت جامعه، اقداماتی از قبیل بازرسی و نظارت مستمر بهداشتی بر عملکرد آرایشگران و گسترش برنامه های آموزش بهداشت ضروری است.
 
احمد مهری، جواد ساجدی فر، میلاد عباسی، مهدی جلالی، جمشید غلامپور، تهمینه صالحیان، سید ابوالفضل ذاکریان، یوسف فقیه نیا ترشیزی،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

سابقه و هدف:ایمنی ترافیکی یک نگرانی عمده در سراسر جهان است. سالانه حدود ۵/۱ میلیون نفر در اثر تصادفات جاده‌ای جان خود را از دست می‌دهند و ۵۰ میلیون نفر مجروح می‌شوند. این ارقام بالغ‌بر ۱/۲ درصد از مرگ‌ومیرها در جهان را به خود اختصاص می‌دهد و تصادفات جاده‌ای را در رتبه نهم شایع‌ترین علل مرگ‌ومیر قرار می‌دهد. در کشور ایران، آمار تصادفات جاده‌ای و تلفات ناشی از آن به مقدار قابل‌ملاحظه‌ای بیشتر از استاندارد جهانی است. آن‌چنان‌که با میزان بروز سالیانه ۳۲ مورد در صد هزار نفر، دومین علت مرگ‌ومیر و شایع‌ترین علت مصدومیت‌ها می‌باشد. یکی از علل اصلی در ایجاد حوادث جاده‌ای در تونل‌ها عدم طراحی سیستم روشنایی مطلوب می‌باشد. بنابراین هدف از مطالعه حاضر ارزیابی درخشندگی در یک تونل جاده‌ای براساس استاندارد CIE۸۸-۲۰۰۴ در جهت کاهش تصادفات احتمالی ناشی از مشکلات بصری می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه برای ارزیابی درخشندگی در تونل‌های جاده‌ای از استاندارد CIE۸۸-۲۰۰۴ استفاده شد. مراحل اولیه در ارزیابی درخشندگی در تونل‌های جاده‌ای شامل تعیین فاصله توقف ایمن، درخشندگی دید معادل، درخشندگی اتمسفری و درخشندگی شیشه خودرو می‌باشد. برای تعیین درخشندگی دید معادل از دوربین عکاسی YASHICA۱۰۸  با لنز ۳۵ میلی‌متری و نمودار قطبی هالیدی استفاده شد. برای تعیین درخشندگی اتمسفری و درخشندگی شیشه خودرو از درخشندگی سنج HAGNER مدل استفاده شد. به منظور طراحی روشنایی، استاندارد CIE-۸۸-۲۰۰۴ در جهت جلوگیری از تصادفات جاده‌ای ناشی از عدم روشنایی مناسب، تونل‌های جاده‌ای را به ۵ ناحیه دسترسی (access zone)، آستانه (threshold zone)، گذار (transition zone)، داخلی (interior zone) و خروجی (exterior zone) تقسیم‌بندی می کند.
یافته‌ها: در تعیین فاصله توقف ایمن، در ابتدا میانگین زمان واکنش با توجه به توصیه استاندارد CIE در رانندگان ۱ ثانیه تعیین شد. با توجه به موقعیت تونل و اطلاعات ۱۰ ساله‌ی ایستگاه شماره ۴۰۷۸۰ هواشناسی شهر ایلام، میانگین بارش سالیانه باران ۸/۷۳ روز مشخص گردید. با توجه به توصیه پاریس، ضریب اصطکاک بین جاده و تایر در مکان‌هایی که میانگین بارش سالانه بیش از ۷۵ ساعت باشد، وضعیت جاده در ناحیه دسترسی تونل خیس در نظر گرفته می‌شود. بنابراین با در نظر گرفتن سطح خیس جاده و حداکثر سرعت مجاز وسایل نقلیه عبوری از این تونل، ضریب اصطکاک بین جاده و تایر ۳۵/۰ مشخص گردید. سپس فاصله توقف ایمن در تونل مربوطه ۶/۶۹ متر تعیین شد. در این مطالعه سطح درخشندگی دید معادل cd/m۲ ۵/۱۲۷ تعیین شد. همچنین سطح درخشندگی شیشه خودرو و درخشندگی اتمسفری  به ترتیب cd/m۲ ۴/۲۳۸ و cd/m۲ ۳۰۸ تعیین شد. به توجه به این داده‌ها سطح درخشندگی موردنیاز در ابتدا و انتهای ناحیه گذار به ترتیب cd/m۲ ۲۴۸ و cd/m۲ ۴/۱۲ تعیین شد. همچنین درخشندگی در ناحیه داخلی  cd/m۲۲/۶ و در ابتدا و انتها ناحیه خروجی به ترتیب cd/m۲ ۵ و cd/m۲ ۱۲ تعیین شد.
نتیجه‌گیری: در تونل‌های جاده‌ای، رانندگان باید موانع جاده‌ای را حداقل به فاصله توقف ایمن شناسایی کنند تا از وقوع حوادث جلوگیری نمایند. راهکارهایی در جهت بهبود روشنایی و کاهش عوارض ناشی از روشنایی نامناسب در تونل‌های جاده‌ای ارائه می‌شود که ازجمله می‌توان به استفاده از چراغ‌های نامتقارن در ورودی تونل‌ها و استفاده از سطوح با ضریب انعکاس پایین و کاشت علفزار و درختان در محیط اطراف تونل در جهت کاهش درخشندگی دید معادل و نصب ساختارهای نیمه شفاف در ورودی تونل‌ها اشاره نمود.

منوچهر امیدواری، محمد کرمی، یوسف فقیه نیا ترشیزی،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: مدیریت تغییر یکی از نیازهای استانداردهای کیفیتی و صنایع پویا است. ایجاد تغییرات بدون ارزیابی درست می تواند یک صنعت را با چالش های مختلفی مواجه نماید. در صورت عدم مدیریت صحیح آن می تواند خسارت های جبران ناپذیری را ایجاد نماید. عدم مدیریت تغییر می تواند سبب شود که یک سازمان در حوزه  HSE با مشکلات زیادی از جمله حوادث و بیماری های ناشی از کار و یا آلودگی های محیط زیستی نا خواسته، مواجه شود. تعیین معیارهایی برای ارزیابی پیامدهای یک تغییر می تواند به مدیریت این کمک را کند که آیا این تغییر در سازمان اجرا شود یا خیر. از طرفی انجام تغییرات در یک سازمان در بسیاری از موارد الزامی است. ارزیابی و تعیین علل اثر گذار، بر پیامد یک تغییر، می تواند به سازمان در بالابردن سطح آمادگی خود در شرایط اضطراری ممکن در اثر اجراء یک تغییر کمک کند. این مطالعه با هدف ارائه الگوی مفهومی مدیریت تغییر با رویکرد  HSE به اجرا در آمده است.
روش کار: در این مطالعه در قدم اول معیارهای موثر بر فرآیند مدیریت تغییر بر اساس رویکرد HSE مطابق با منابع در دسترس، تعریف گردید. در مرحله اول ۱۵معیار و ۴۰ زیر معیار تعیین شد. سپس با استفاده از نظر خبرگان مهمترین آنها انتخاب شد که در این مرحله ۵ معیار و ۱۲ زیر معیار تعریف گردید. در این تحقیق خبره به کسی گفته شد که حداقل دارای مدرک تحصیلی لیسانس در رشته  HSE، مهندسی صنایع یا مدیریت بود. همچنین حداقل ۱۰ سال سابقه در صنعت مس را دارا باشد. در این مرحله ۱۰ خبره انتخاب شد. برای جمع آوری نظر خبرگان از پرسشنامه ذوجی که توسط محققین تدوین شد استفاده گردید. برای تعیین روایی پرسشنامه ها از نظر خبرگان استفاده شد و برای تغیین پایایی آن از ضریب ناسازگاری ماتریس و همچنین ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. در این مرحله با استفاده از روش  FAHP اقدام به تعیین وزن اثر بخشی و اولویت بندی معیارها شد. برای ارائه مدل مفهومی، لازم بود که روابط بین معیارها تعیین شود تا مشخص گردد که کدامیک از معیارهای تعریف شده بعنوان معیارهای اثر گذار در فرآیند مدیریت تغییر بوده و کدامیک از معیارهای تعریف شده بعنوان معیارهای اثر پذیر از فرآیند مدیریت تغییر است. در این بخش تحقیق جهت تعیین روایط معیارها با فرایند اصلی مدیریت تغییر از  DEMATEL استفاده شد. نتایج DEMATEL معیارها را در دو گروه اثر گذار و اثر پذیر تقسیم کرد. بر اساس نتایج بدست آمده اقدام به ارائه مدل تصمیم برای ارزیابی و رتبه بندی تغییرات و همچنین ارائه مدل تصمیم برای ارزیابی اجرای تغییرشد.  
یافته ها: در مرحله اول نتایج حاصل از  FAHPدر معیارهای اصلی نشان داد که از بین معیارهای اصلی مهمترین معیار پیامدهای ناشی از تغییر و سپس قابلیت اجرایی تغییر است. کمترین اولویت مربوط به نوع تغییر است که از امتیاز پایینی برخوردار است. در خصوص زیر معیارها  نتایج نشان داد که از بین زیر معیار  موثر بر فرآیند مدیریت تغییر، زیر معیار میزان کارایی و نوع و احتمال پیامد و بودجه و امکانات مورد نیاز از بالاترین اولویت برخوردار است. تغییر در تجهیزات و سازمانی و نیروی انسانی از پایین ترین اولویت برخوردار است.
نتایج بخشDEMATEL برای تعیین روابط درونی معیارها با فرآیند مدیریت تغییر برای ارائه مدل مفهومی تحقیق نشان داد که بالاترین معیار اثر گذار در بین زیر معیارهای موثر بر فرآیند مدیریت تغییر نوع تغییر با زیر معیار تغییرات سازمانی و قابلیت اجرایی با زیر معیار امکانات مورد نیاز و مدیریت  HSEبا زیر معیار درجه ایمنی تغییر، می باشد. همچنین اثر پذیر ترین معیار در مدیریت تغییر پیامد تغییر با زیر معیار نوع پیامد و معیار مدیریت  HSEبا زیر معیار آلودگی محیط زیست است. مطابق با نتایج بدست آمده مدل رتبه بندی و انتخاب نوع تغییرات به شرح زیر می باشد:

جایی که در آن؛ S، درجه ایمنی؛ H،درجه بهداشت؛ B، بودجه لازم؛ F، امکانات لازم؛ O، سازمان دهی لازم؛ Hu، نیروی انسانی لازم؛ Ma، تغییر در مدیریت لازم و Eq هست تجهیزات مورد نیاز می باشد. قابل ذکر است که تمام پارامترهای تعریف شده دارای دو وجه (۰ و ۱(  می باشد.  بعد از نرمال کردن داده ها و با توجه به شاخص های اثر گذار جهت رتبه بندی تغییرات تعریف شده از رابطه زیر استفاده گردید.

که در آن I عبارت است از، نتیجه تغییرات؛ Ipعبارت است از، احتمال نتیجه تعریف شده از اعمال تغییر؛ P عبارت است از، عملکرد تغییر؛ E عبارت است از، الودگی محیط زیستی در اثر تغییرات.
 نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان داد که که مهمترین مسئله در فرایند مدیریت تغییر ارزیابی قابلیت اجرایی و ارزیابی پیامدها ناشی از تغییر است. همچنین در ارزیابی امکان سنجی ایجاد تغییرات لازم است که بررسی های کاملی صورت بگیرد تا بتوان برنامه ریزی درست و کاملی را در خصوص ایجاد منابع لازم برای اجرای تغییر داشته باشیم. استفاده از مدل های تصمیم گیری بخصوص استفاده از مدل هایی که روابط درونی بین معیارهای تصمیم گیری را نشان می دهد می تواند در تشکیل مدل های مفهومی با رویکری جدید عمل نماید.
 

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله سلامت کار ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iran Occupational Health

Designed & Developed by : Yektaweb