۱۴ نتیجه برای قربانی شهنا
مجید بیاتیان، عبدالرحمن بهرامی، رستم گلمحمدی، فرشید قربانی شهنا،
دوره ۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و اهداف: یکی از روشهای افزایش راندمان پالایش ذراتدر اسکرابرهای تر استفاده از شارژ الکتریکی می باشد. این سیستم ها در جایی کاربرد دارند که بتوان از اسکرابر در جمع آوری آلاینده ها استفاده نمود. در حقیقت این سیستم فقط راندمان جمع آوری را افزایش می دهد و یک تکنولوژی جدید برای جمع آوری آلاینده ها نمی باشد.
روش بررسی: ابتدابر طبق توصیه ACGIH سیستم تهویه ای بصورت پایلوت طراحی و نصب گردید. در مرحله بعد با استفاده از یک مبدل برقی DC با ولتاژ ۱۲۷۵ ولت آب باردار شد. سپس با استفاده از لوله پیتوتو روابط مربوط به افت فشار و سرعت، سرعت جریان هوا در داخل کانال تعیین شد و با نظر گرفتن شرایط ایزوکنتیک، قطر پروپ نمونه برداری محاسبه شد. نمونه گیری در دو دبی ۳/۲۰ و ۴/۱۱ لیتر بر دقیقه و بطور کل ۷۲ نمونه گرفته شد. تجزیه نمونه ها بصورت وزنی و تجزیه و تحلیل داده ها باآزمون هایآماری انجام گردید.
یافته ها: با توجه به اندازه گیری های انجام شده توسط ولت متر و آمپر سنج در حین باردار شدن آب میدانی به بزرگی بیش از ۱۰۱۴*۳ الکترون ایجاد گردید. راندمان جمع آوری ذرات قابل استنشاق در دبی ۳/۲۰لیتر بر دقیقه در حالت های عدم مداخله الکتریکی و مداخله الکتریکی با بار مثبت و منفی به ترتیب ۶۶، ۶۷/۷۷ و ۷۳ درصد و در دبی ۴/۱۱ لیتر بر دقیقه به ترتیب برابر ۶۰، ۴۳/۶۹ و ۳۲/۶۸ درصد تعیین شد. برای ذرات غیر قابل استنشاق راندمان در دبی ۳/۲۰ لیتر بر دقیقه در عدم مداخله الکتریکی و مداخله الکتریکی با بار مثبت و منفی به ترتیب ۶۷/۹۴، ۳۳/۹۸ و ۶۷/۹۷ درصد و در دبی ۴/۱۱ لیتر بر دقیقه به ترتیب برابر ۳۳/۹۱، ۹۵ و ۳۳/۹۷ درصد شد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از آزمایشات نشان داد که در یک دبی مشخص مداخله الکتریکی باعث افزایش راندمان جمع آوری ذرات قابل استنشاق می شود. که در نتایج مشخص می باشد در حالیکه این مداخله الکتریکی برروی راندمان جمع آوری ذرات غیر قابل استنشاق تأثیر قابل توجهی ندارد. همچنین اثر مداخله الکتریکی با بار مثبت بیشتر از اثر مداخله الکتریکی با بار منفی می باشد و با افزایش دبی آب راندمان جمع آوری ذرات قابل استنشاق و غیر قابل استنشاق ذرات فلدسپار افزایش می یابد.
محمود حیدری، عبدالرحمن بهرامی، علیرضا غیاثوند، فرشید قربانی شهنا، علیرضا سلطانیان، مریم رفیعی امام،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی صحیح مواجهه با ترکیبات آلی فرار، مهمترین گام اجرای اقدامات کنترلی برای این دسته از ترکیبات می باشد. روش نوین نمونه برداری تله سوزنی که دارای مزیت های روش های ریز استخراج در نمونه برداری از آلاینده های منتشره در هوا را می باشد، روشی ارزان و سریع است. در این مطالعه سعی شده عملکرد این روش در نمونه برداری از ترکیبات ارگانوهالوژن مورد بررسی قرار گیرد.
روش بررسی: در این مطالعه، عملکرد نمونه بردار تله سوزنی (NTD) حاوی جاذب PDMS جهت نمونه برداری از چند ترکیب شاخص ارگانوهالوژن مورد بررسی قرار گرفت. تأثیر پارامترهای مختلف عملکردی در مراحل نمونه برداری (حجم گذر شکست، دما و رطوبت)، نگهداری نمونه ها (زمان نگهداری) و تجزیه (دما و زمان واجذب) مورد بررسی قرار گرفته و با روش پیشنهادی NIOSH و تکنیک SPME با جاذب مشابه مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: نمونه بردار NTD دارای عملکرد بهتری در سطوح پایین دما و رطوبت بود. توانایی نگهداری آنالیت ها بعد از گذشت ۳ روز از نمونه برداری بالای ۹۵ درصد ارزیابی گردید. دما و زمان بهینه واجذب بترتیب ◦C۲۹۰ و ۴ دقیقه اندازه گیری شد. انحراف معیار استاندارد نسبی (RSD) جهت بررسی تکرار پذیری روش برای ۵ تله سوزنی تهیه شده با ساختار مشابه و میزان جاذب یکسان ۷/۸-۴/۳ % بدست آمد. در مطالعه مقایسه ای عملکرد NTD بهتر از روش پیشنهادی NIOSH و مشابه روش SPME ارزیابی گردید.
نتیجه گیری: تکنیک تله سوزنی با جاذب PDMS عملکرد خوبی در نمونه برداری از ترکیبات ارگانوهالوژن در هوا داشته و بعنوان روشی جدید جهت پایش آلاینده های هوای محیط های زیستی و شغلی توصیه می شود.
زهرا مرادپور، عبدالرحمن بهرامی، علیرضا سلطانیان، فرشید قربانی شهنا، امیر رضا نگهبان،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف :ترکیبات آلی فرار VOCs از منابع مختلفی تولید و منتشر میشوند و ممکن است به طور زیانآوری بر سلامتی، رفاه و عملکرد انسان اثر گذار باشند. بدون شک اولین گام در راستای کنترل آلایندهها اندازه گیری و تجزیهی آنهاست، زیرا بدون آگاهی کامل از کیفیت و کمیت آلایندهها امکان مقایسه با حدود مجاز و در نهایت کنترل آنها عملی نخواهد بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی در صنایع شیمیایی وابسته به نفت انجام شد. در این تحقیق از ۱۸ مجتمع مستقر در یک منطقه صنعتی حدود ۳۴۶ نمونه هوا در فصل زمستان سال ۱۳۹۱ و ۳۷۰ نمونه در فصل تابستان سال ۱۳۹۲ جمع آوری گردید. در این مطالعه ۱۴ ترکیب آلی فرار مورد بررسی و اندازه گیری قرار گرفت و نمونهبرداری از ترکیبات مورد بررسی مطابق با متدهای انیستیتو ملی ایمنی و بهداشت شغلی آمریکا (NIOSH) انجام گردید. در نهایت نمونه ها توسط دستگاه های GC-FID و GC-MASS مورد تجزیه قرار گرفت. تحلیل نتایج با نرم افزار spss نسخه ۱۶ انجام شد.
یافته ها: در این مطالعه میانگین اکثر ترکیبات در تمام مجتمع ها در فصل تابستان بیشتر از فصل زمستان برآورد شد (۰۵/۰P<). همچنین طبق نتایج، میانگین نسبت بنزن به BTX، BTEX و کل VOCها بالاترین درصد (۶۴%) و نسبت میانگین غلظت گزیلن به این سه متغیر پایین ترین درصد (۳ تا ۷%) را در هر دو فصل زمستان و تابستان نشان داد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که تجمع تعداد زیادی از مجتمع ها در کنار هم و تعدد منابع تولید کننده آلودگی در این منطقه موجب افزایش میزان آلودگی منتشره در هوای منطقه گردیده است. بنابراین استفاده از راهکارهای مهندسی جهت کاهش میزان آلودگی توصیه می گردد.
عبدالمجید گرکز، فرشید قربانی شهنا، محمد جواد عصاری، جواد فردمال،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی هوا از عوامل مخاطرهزای سلامت انسان و محیطزیست میباشد. در صنایع تولید فولاد به دلیل ماهیت فرآیند و همچنین استفاده از کورههای ذوب، میزان تولید و انتشار برخی آلایندههای مضر از جمله گردوغبار بسیار بالا میباشد. لذا با توجه به اهمیت موضوع، در پژوهش حاضر به کنترل گردوغبار منتشره در هوا در یک شرکت تولید فولاد آلیاژی پرداخته شده است.
روشبررسی: برای طراحی سیستم تهویه موضعی، از استانداردهایVS-۵۵-۰۳و VS-۵۵-۰۴ کمیته تهویه صنعتی سازمان ACGIH آمریکا اقتباس گردید. برای کنترل ذرات جمعآوری شده توسط سیستم تهویه موضعی، از ۱۰ سیکلون موازی با راندمان بالا(مدل استایرمند) به عنوان پیش غبارگیر و از یک دستگاه اسکرابر ونچوری به عنوان غبارگیر اصلی بصورت تلفیقی استفاده گردید. پس از طراحی، ساخت، نصب و راهاندازی سیستم، تراکم آلایندهها در محیط کار، داخل سیستم و خروجی آن جهت ارزیابی اثربخشی آن اندازهگیری شد.
یافتهها: کارایی سیستم تهویه موضعی طراحی شده در کاهش غلظت ذرات منتشره به محیط و ذرات قابل استنشاق به ترتیب ۳/۸۰% و ۷/۹۲% بود. میانگین بازده حذف ذرات توسط سیکلون و اسکرابر ونچوری به ترتیب ۸/۷۳% و ۶/۹۸% بدست آمد. در حالیکه کاربرد توأم این دو پالایشگر، بازده حذف ذرات را تا ۶۳/۹۹% افزایش داد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده، به نظر میرسد که استفاده از پالایشگرهای تلفیقی جایگزین مناسبی برای سیستمهای فیلتراسیون که دارای محدودیتهایی از جمله آسیب پذیری در برابر دماهای بالا و مسدود شدن منافذ فیلترها در اثر مواد چرب و روغنی موجود در قراضهها میباشند، هستند.
سارا کریمی زوردگانی، عبدالرحمن بهرامی، مسعود ریسمانچیان، فرشید قربانی شهنا،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه روشهای مختلفی برای بررسی و استخراج ترکیبات شیمیایی از نمونههای آبی تعریفشده است ازجمله آنها، روشهای مبتنی بر استفاده از سوزنهای پرشده با جاذب میباشد. با توجه به اینکه تاکنون روش عنوانشده با جاذب سنتز شده بر پایه نانولولههای کربنی تک دیواره و روش سل-ژل بهمنظور استخراج ترکیبات شیمیایی مانند تولوئن و متیل اتیل کتون از نمونههای آبی استفادهنشده بود تحقیق حاضر با این هدف انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه از روش بهداماندازی توسط سوزن و جاذب سنتز شده با روش سل –ژل بر پایه نانولولههای کربنی تک دیواره استفاده گردید. استخراج تولوئن و متیل اتیل کتون از نمونههای آبی با روش عنوانشده بهصورت پویا با جذب آنالیت از فضای فوقانی ویال انجام گرفت و شرایط بهینه ازلحاظ دمای استخراج، زمان استخراج و افزودن نمک کلرید سدیم بررسی گردید و بهمنظور آنالیز نمونههای جمعآوریشده از دستگاه گازکروماتوگراف مجهز به دتکتور یونیشعلهای استفاده گردید.
یافتهها: در این بررسی بهترین شرایط استخراج برای تولوئن در دمای ۵۰ درجه سانتیگراد و زمان ۶۰ دقیقه به دست آمد درحالیکه برای متیلاتیلکتون بهترین سطح زیر پیک مربوط به دمای ۵۰ درجه سانتیگراد در زمان ۳۰ دقیقه میباشد. تکرارپذیری روش در بررسی شرایط بهینه استخراج برای تولوئن با سه مرتبه تکرار ۹% و برای متیلاتیلکتون ۱۴% تعیین گردید.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد روش به داماندازی توسط سوزن با جاذب سنتز شده بر پایه نانولولههای کربنی تک دیواره برای استخراج تولوئن و متیلاتیلکتون با غلظت کم از نمونههای آبی بهخوبی پاسخگو بوده و تکرارپذیری مناسبی دارد. این روش مقرون به صرفه بوده و حداقل حلال در آن مورد استفاده قرار میگیرد. تجهیزات مورد استفاده در این روش حمل آسانی دارد و برای نمونهبرداری در محیطهای کار نیز قابل اجرا میباشد
سید قوام الدین عطاری، عبدالرحمن بهرامی، فرشید قربانی شهنا، محمود حیدری،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: روش های تعیین آلاینده های آلی فرار در نمونه های هوا نیازمند استخراج آلاینده ها با استفاده از حلال های سمی و خطرناک می باشد. روش ریز استخراج فاز جامد، یک روش مناسب دوستدار محیط زیست وکاربر می باشد که برای گستره وسیعی از ترکیبات قابل استفاده می باشد. استخراج مناسبی است که می توان آلاینده ها را در غلظت های پایین و با حساسیت بسیار بالا و بدون استفاده از حلال انجام داد. فیبرهای ریز استخراج فاز جامد که در حال حاضر مورد استفاده قرار می گیرند دارای معایبی می باشند که با استفاده از تکنیک های ساخت و جاذب های نوین ، برخی از این معایب رفع می گردد. هدف از این مطالعه ، بررسی عملکرد یک نانوفیبر ساخته شده برای نمونه برداری از تتراکلرید کربن در هوا می باشد.
روش بررسی: در این مطالعه یک فیبر نوین از نانولوله های کربنی چند دیواره برپایه تکنیک سل – ژل ساخته شد و تاثیر عوامل مختلف در مراحل نمونه برداری و تعیین مقدار از تتراکلرید کربن هوا مورد بررسی قرار گرفت وسپس با فیبر تجاری کربوکسن / پلی دی متیل سیلوکسان مقایسه شد.
یافته ها: عملکرد فیبر پیشنهادی تحت شرایط بهینه در مرحله نمونه برداری در دما ورطوبت پایین بهتر بود. دمای واجذب C ◦۲۸۰ وزمان واجذب ۳ دقیقه بود. انحراف معیار نسبی تکرار پذیری ۳/۴- ۴ % و بازتولید ۵/۴- ۲/۳ % به دست آمد و در مقایسه با فیبر تجاری کربوکسن / پلی دی متیل سیلوکسان ، عملکرد مطلوبی داشت.
نتیجه گیری: روش ریز استخراج فاز جامد با فیبر نانوساختار ساخته شده ، روشی آسان و کاربردی با حساسیت ودقت بالا تشخیص داده شد که می تواند به طور موفقیت آمیزی برای تعیین مقادیر تتراکلرید کربن در هوا مورد استفاده قرار گیرد.
مهدی جمشیدی راستانی، فرشید قربانی شهنا، عبدالرحمن بهرامی، سمیه حسینی، محسن زارعی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: کارخانههای فولاد از جمله صنایعی هستند که نقش مهمی را در آلودگی هوا و انتشار آلایندههای ذرهای به محیط دارند. اسکرابر ونچوری یکی از مهمترین اجزا و پالایشگرهایی است که در سیستمهای تهویه برای کنترل انتشار آلایندهها به اتمسفر در صنعت فولاد کاربرد زیادی دارد. از طرفی کارایی این وسیله به نحوه کاربری و استفاده از آن بستگی دارد، لذا این مطالعه با هدف تعیین کارایی اسکرابر ونچوری در یک واحد آهنسازی انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه یک بررسی توصیفی مقطعی است که به منظور تعیین کارایی پالایشگر در کنترل اندازههای مختلف ذرات انجام شد. نمونه برداری بر اساس روش ۳۴۰۵BS ، بصورت ایزوکینتیک و با دبیl/min ۳۰ در مسیر سیستم تهویه قبل و بعد از پالایشگر با استفاده از توالی نمونهبرداری شامل مجموعه پروب با نمونهبردار بادهانه ورودی استاندارد، وسیله نمونهگیر و دستهبندی کننده ذرات بر اساس اندازه[۱] (نمونهبردار ذرات از نوع برخورد آبشاری[۲] چهار مرحلهای) که در ادامه آن تجهیزات اندازهگیری و کنترل جریان قرار میگیرند، انجام شد. نهایتا نمونهها با استفاده از روش وزنسنجی آنالیز گردید و نتایج بدست آمده با استفاده از نرم فزار SPSS۱۶ آنالیز شد.
نتایج: سرعت سیال در گلویی اسکرابر m/s۴/۷۱و نسبت مایع به گاز l/m۳ ۱۲/۱ میباشد. میانگین کل غلظت غبار در قبل و بعد از اسکرابر اسکرابر ونچوری به ترتیب mg/m۳۶۹۰۰ و mg/m۳۹۸۳ بود. کارایی کلی اسکرابر ۸۵% تعیین شد. از نظر توزیع اندازه بیشترین کارایی حذف ذرات mμ۱۵<، mμ۱۵-۴، mμ۴-۱و <mμ۱، بهترتیب برابر ۲/۹۳% ، ۶/۹۰%، ۹/۷۹% و ۴/۳۰% بود. در اثر سائیدگی و نشتی در کانالکشی قبل از پالایشگر، بار گردوغبار ورودی به پالایشگر از g/m۳۶/۲۵ برای طراحی به g/m۳۹۷/۶ برای وضعیت موجود، کاهش یافتهاست.
نتیجهگیری: از نتایج چنین استنباط میشود با افزایش قطر ذرات کارایی پالایشگر افزایش مییابد ولی به علت تغییراتی که در مشخصههای پالایشگر بهویژه نازلهای آن ایجاد شده است در مقایسه با مقادیر مطرح برای کارایی اسکرابر ونچوری در حذف ذرات با قطر کمتر از mμ۱، این پالایشگر کارایی مناسبی ندارد. با توجه به کاهش بار آلاینده ورودی، این پالایشگر حتی برای اندازههای بزرگ نیز کارایی لازم را ندارد
فرشید قربانی شهنا، محمد جواد عصاری، جواد فرد مال، عارفه جعفرزاده کهنه لو، حسنا حاتمی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: فرمالدئید به عنوان یک مادهی سرطانزا و محرک قوی شناخته میشود.از طرفی به علت خواص فرمالدئید و ترکیبات حاصل از آن، در تولید فرآوردههای آرایشیکاربرد فراوانی دارد. OSHA نیز در خصوص انتشار فرمالدئید در سالنهای زیبایی و تماس بیش از حد مجاز مواجههی شغلی با آن هشدار داده است. با توجه به اهمیت این آلاینده,خطرات ناشی از تماس با آن و عدم انجام مطالعهای در داخل کشور، این پژوهش با هدف ارزیابی مواجههی شغلی آرایشگران زن در دو شهر کرمانشاه و همدان انجام شد.
روش بررسی: با استفاده از جاذبهای نمونه برداری از فرمالدئید، ۲۰ نمونهی کوتاه مدت مطابق روش NIOSH-۲۰۱۶ و ۴۵ نمونهی بلند مدت مطابق روش NIOSH-۲۵۴۱ از هوای تنفسی آرایشگران در آرایشگاههای منتخب در دو شهر کرمانشاه و همدان جمعآوری و به ترتیب توسط دستگاههای HPLC و GC آنالیز گردید.
یافتهها: دامنهی تراکم فرمالدئید در نمونههای کوتاه مدت بین ppm ۶۹۳۵/۰-۰ و در نمونههای بلند مدت ppm ۶۰۳ /۰-۰ بود. بیشترین تراکم فرمالدئید در نمونههای کوتاه مدت مربوط به استفاده از نوعی رنگ مو و در نمونههای بلند مدت بیشترین تراکم مربوط به استفاده از نوعی صافکنندهی کراتینی مو بوده است. میانگین تراکم فرمالدئید در نمونههای کوتاه مدت و بلند مدت و نیز بین گروههای مختلف فعالیتهای آرایشی که در آنها از فرآوردههای متفاوتی استفاده شده است، از نظر آماری تفاوت معنی داری با هم ندارند.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه تراکم فرمالدئید در تعدادی از نمونههای مورد آنالیز، فراتر از حد مجاز سقفی توصیه شدهی ایران ppm) ۳/۰ (OEL-C= بوده است، نیاز به بررسیهای بیشتر و کنترل مراجع ذیربط مانند اجرا یا اصلاح سیستم تهویه، نظارت بر کیفیت مواد مصرفی، آموزش، و... برای آرایشگران وجود دارد.
مرتضی بابائی، عبدالرحمن بهرامی، فرشید قربانی شهنا،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از معضلات اصلی بهداشتی و زیستمحیطی صنایع معدنی انتشار غبار در حین فعالیتهای شکستن، سرند کردن و انتقال مواد میباشد. این مطالعه باهدف طراحی، اجرا و ارزیابی سامانه تهویه موضعی و تلفیق آن با سامانه مه پاش جهت کاهش انتشار ذرات هوابرد به همراه تحلیل اقتصادی در واحد سنگشکن یک شرکت معدنی اجرا شد.
روش بررسی : پس از اطمینان از عدم تأثیر رطوبت بر خواص مواد، سامانه مه پاش آب بهمنظور فرونشانی بخشی از غبار در منبع تولید، طراحی و نصب شد. سایر ذرات منتشره نیز با بهکارگیری سامانه تهویه مکنده موضعی با اقتباس از استانداردها و راهنماهای موجود کنترل گردید. بهمنظور پالایش ذرات جمعآوریشده توسط سامانه تهویه سه دستگاه سیکلون بازده بالا (مدل استایرمند) طراحی و مورداستفاده قرار گرفت. درنهایت عملکرد سامانه مه پاش و تهویه صنعتی بهصورت مجزا و تلفیقی در کنترل ذرات منتشره در هوای محیط کار، مواجهه فردی و انتشار زیستمحیطی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها : بازده سامانه مه پاش، تهویه صنعتی و تلفیقی در کاهش غلظت غبار محیطی به ترتیب ۴۹، ۷۶ و ۹۵ درصد بود. همچنین بازده سامانه مرطوبسازی، تهویه صنعتی و تلفیقی در کاهش میزان مواجهه با ذرات قابل استنشاق ۵۴، ۷۳ و ۸۸ درصد حاصل شد.
نتیجهگیری: با توجه به ارزیابیهای بهعملآمده با اجرای تلفیقی این دو سامانه، میزان مواجهه شغلی کارگران، غلظت غبار کل در محیط و انتشار زیستمحیطی ذرات به کمتر از حدود مجاز کاهش یافت. مطابق تحلیلهای اقتصادی، بالغبر ۸۰ درصد هزینههای اجرایی پروژه به این روش نسبت به روش خشک کاهش یافت، لذا میتوان در شرایط مشابه این سامانه را بهعنوان یک راهکار مؤثر و اقتصادی پیشنهاد داد.
فرشید قربانی شهنا، عبدالرحمن بهرامی، حسین ابراهیمی، کمال الدین عابدی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به انتشار فراوان هیدروکربن های آلی فرار در اتمسفر توسط منابع مختلف صنعتی و حمل و نقل و اثرات زیان آور آنها روی سلامت انسان و محیط زیست، لزوم حذف این ترکیبات از جریان های گازی با استفاده از فناوری های نوین با مصرف انرژی پایین و کارایی بالا بیش از پیش آشکار شده است. در این مطالعه، اثر کاتالیستی AC-ZnO روی حذف این ترکیبات (تولوئن) و توزیع محصولات آنها در یک سیستم تلفیقی پلاسما-کاتالیست بررسی گردید.
روش بررسی: کاتالیست AC-ZnO با استفاده از روش سل-ژل تهیه شد. پلاسمای غیر حرارتی با استفاده از یک منبع برق ولتاژ بالا و یک راکتور تخلیه مانع دی الکتریک تولید شد. سپس پلاسما و کاتالیست به صورت دو مرحله ای با هم تلفیق شدند. تجزیه نمونه های هوای ورودی و خروجی راکتورها با استفاده از GC-MS و دستگاه های آنلاین پایش گاز انجام گردید.
یافته ها: یافته ها نشان داد که اثر سینرژیستی بالایی بین پلاسما و کاتالیست برقرار می گردد به نحوی که در انرژی ورودی ویژه برابر با ۱۰۰۰ ژول بر لیتر، تقریبا کل تولوئن حذف گردید، درحالی که با استفاده از پلاسمای تنها درصد حذف با به کار بردن همین مقدار انرژی برابر ٨٨ درصد بود. در حضور کاتالیست همچنین انتخاب پذیری به CO۲ نیز افزایش پیدا کرد و بعضی از محصولات فرعی همچون NO و NO۲ به طور کامل حذف گردیدند و مقدار O۳ خروجی بسیار ناچیز بود.
نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که روش هیبریدی پلاسما-کاتالیست یک روش نوین و امیدبخش در راستای حذف ترکیبات آلی فرار می باشد که باعث افزایش کارائی حذف، کاهش محصولات خطرناک و کاهش انرژی مصرفی می گردد.
حسین ابراهیمی، عبدالرحمن بهرامی، محمود نصرالله زاده، ایرج علیمحمدی، بابک ژاله، کمال الدین عابدی، فرشید قربانی شهنا، سید حسین طباطبایی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از فن آوری های نوین جهت کنترل آلاینده ای هوا روش پلاسمای غیر حرارتی می باشد. یکی از راکتورهای مورد استفاده در فناوری پلاسمای غیر حرارتی جهت کنترل آلودگی هوا، راکتور تخلیه مانع دی الکتریک است. در راکتور تخلیه مانع دی الکتریک فاصله بین الکترودها جهت تخلیه الکتریکی و ایجاد پلاسما کم می باشد که منجر به افزایش سرعت فضایی آلاینده در ناحیه تخلیه می گردد. این افزایش سرعت فضایی آلاینده منجر به کاهش احتمال برخورد عناصر فعال ایجاد شده در پلاسما و در نتیجه کاهش کارایی تخریب آلاینده می گردد. هدف از این مطالعه طراحی یک راکتور تخلیه مانع دی الکتریک نوین جهت افزایش ناحیه گپ تخلیه الکتریکی بود.
روش بررسی: راکتور پلاسمای غیر حرارتی مورد استفاده در این مطالعه به شکل مکعب مستطیل از جنس کوارتز ساخته گردید. در این راکتور از گرافیت منبسط شده به عنوان الکترود تخلیه استفاده گردید که در کف سطح راکتور به طور یکنواخت ریخته شده بود و یک صفحه مسی که بر روی سطح خارجی راکتور قرار داشت که نقش الکترود زمین را ایفا می نمود. کارآیی حذف کلروفرم به روش پلاسما به عنوان تابعی از دبی جریان، غلظت ورودی آلاینده و ولتاژ کاربردی در این راکتور مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان دادند که تخلیه الکتریکی در گپ تخلیه بزرگتری (۱۵ میلی متر) ایجاد می گردد. نتایج نشان دادند که با افزایش ولتاژ از ۱۵ به ۲۰ کیلو ولت و غلظت کلروفرم از ۸۵ به ppm ۵۰۰، کارایی تخریب به ترتیب ۳۳/۲۵ و ۱۶/۱۰ درصد افزایش می یابد. همچنین افزایش دبی جریان از ۲/۰ به ۲/۱ لیتر در دقیقه باعث کاهش کارایی حدود ۲۰ درصد می گردد. علاوه بر این مشاهده گردید که گاز خروجی از راکتور حاوی اکسیدهای نیتروژن، کلر، اسید کلریدریک، فسژن، تری کلروبنزآلدئید و تری کلرواستالدئید می باشد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان دادند که در راکتور جدید تخلیه الکتریکی در گپ تخلیه بزرگتری ایجاد می گردد که منجر به کاهش سرعت فضایی آلاینده ها در این ناحیه شده و باعث افزایش تخریب کلروفرم می گردد. همچنین افزایش دبی جریان اثر کمی بر کاهش تخریب کلرو فرم می گذارد که علت آن را می توان در خاصیت جذبی گرافیت منبسط شده و افزایش ناحیه تخلیه الکتریکی دانست.
فرشید قربانی شهنا، عبدالرحمن بهرامی، فاطمه روتیوند، سمانه سالاری،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: انتشار گاز دی اکسیدگوگرد، تأثیر زیانباری بر انسان و محیطزیست دارد. در این تحقیق کاربرد سورفکتانت بههمراه مواد جاذب آبآهک و بیکربناتسدیم بهمنظور حذف دیاکسیدگوگرد بررسی شده است.
روش بررسی: بهمنظور انجام این تحقیق از اسکرابر بستردار استفاده شده و تأثیر مواد جاذب آبآهک و بیکربناتسدیم و نوع و غلظت سورفکتانتها بررسی گردیده است. همچنین غلظت گاز دی اکسیدگوگرد قبل از ورود به اسکرابر و در خروجی آن، با دستگاه قرائت مستقیم اندازهگیری شده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که افزایش غلظت مواد سورفکتانت آنیونی به همراه آب آهک و بی کربنات سدیم تأثیر منفی در بازده حذف دی اکسیدگوگرد داشته است، درحالیکه با افزایش غلظت مواد سورفکتانت کاتیونی بههمراه مواد جاذب مذکور، میزان بازده حذف افزایش می یابد. بیشترین میانگین حذف (۵۴/%۹۴) مربوطبه غلظت ppm ۵۵ از گاز دیاکسیدگوگرد زمانی است که از آبآهک با غلظت ۲درصد توأم با سورفکتانت کاتیونی CTAB با غلظت ۰۱/۰ مولار باشد، یا در شرایطیکه بهجای آبآهک از بیکربناتسدیم استفاده گردد.
نتیجهگیری: نتایج تحقیق نشان میدهد که کارکرد حذف گاز دی اکسیدگوگرد با استفاده از سورفکتانت کاتیونی بههمراه مواد جاذب آبآهک و بیکربناتسدیم، مؤثرتر از مواد جاذب مذکور بهتنهایی است. از روش فوق میتوان در حذف گاز دیاکسیدگوگرد استفاده نمود.
سمیرا رحیم نژاد، عبدالرحمن بهرامی، فرشید قربانی شهنا، رزاق رحیم پور،
دوره ۱۴، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی ریسک سلامتی، فرایندی جهت برآورد احتمال تاثیر مواجهه مواد شیمیایی موجود در محیط کار در شرایط فعلی یا آینده بر سلامتی انسان می باشد. هدف مطالعه حاضر مقایسه روش سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا (EPA ) و دپارتمان منابع انسانی مالزی در ارزیابی ریسک هیدروکربن های سرطانزا می باشد.
روش بررسی: ترکیبات شیمیایی شامل بنزن، اپی کلروهیدرین، تری کلرواتیلن، استیرن و اتیل بنزن بوده که با توجه به انتشار در محیط کار و خطر سرطانزایی در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. روش تجزیه ای بر اساس روشهای نمونه برداری شماره ۲۵۴۹ و ۱۵۰۱ مرکز تحقیقات بهداشت و ایمنی شغلی آمریکا بوده و تجزیه نمونه ها به روش گازکروماتوگرافی-طیف بین جرمی انجام گرفت و سپس روش EPA با روش دپارتمان منابع انسانی مالزی جهت ارزیابی ریسک سلامت کارگران که در مواجهه با ترکیبات سرطانزا بودند مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافته ها: شاخص سرطانزایی طول عمر(LCR) در روش EPA با نتایج دپارتمان منابع انسانی مالزی مورد مقایسه قرار گرفته و بر اساس روش EPA ریسک خطر سرطانزایی جهت بنزن و تری کلرواتیلن در همه مجتمع ها و نیز در اپی کلروهیدرین، اتیل بنزن در اکثرمجتمع ها، بیش از حدود توصیه شده سازمان بهداشت جهانی ولی در مطالعه به روش دپارتمان منابع انسانی مالزی ریسک احتمالی می باشد.
نتیجه گیری: روش ارزیابی ریسک EPA برکاهش مقدار آلاینده به کمترین مقدار ممکن جهت حفاظت محیط زیست و سلامت انسان تاکید داشته و مورد تایید سازمان جهانی بهداشت است نتایج ریسک منابع انسانی مالزی با نتایح روش EPA سازگاری یکسان ندارد.
مریم فیض عارفی، فرشید قربانی شهنا، عبدالرحمان بهرامی، حسین ابراهیمی،
دوره ۱۴، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف : اتیل بنزن یکی از ترکیبات آلی فرار خطرناک سرطان زا است که در صنایع مختلف تولید یا مورد استفاده قرار می گیرد لذا کاهش استفاده و کنترل انتشار آن دارای اهمیت است. هدف این مطالعه تعیین اثربخشی نانو کامپوزیت MnO۲/Al۲O۳/Fe۲O۳پوشش شده بر روی بستر زئولیت HZSM-۵ برای کنترل اتیل بنزن است.
روش بررسی: نانو کامپوزیت پوشش شده بر روی زئولیت به روش سل ژل سنتز شده و ویژگیهای مورفولوژی آن با استفاده از الگوی XRD، طیف FTIR و تصاویر SEM تعیینشده است. تأثیر غلظت اولیه آلاینده، رطوبت نسبی و زمانماند بر یازده نانو کامپوزیت در کنترل اتیل بنزن موردبررسی قرار گرفت. بهمنظور ارزیابی اثرات اصلی و اثرات متقابل و بهمنظور بهینه نمودن تعداد آزمایشها از روش سطح پاسخ استفاده گردیده و آزمایشها بهوسیله نرمافزار Design Expert ۹ طراحی شد.
یافتهها : نتایج مطالعه نشان داد اندازه ذرات نانو کامپوزیت پوشش شده بر روی بستر زئولیت کمتر از ۸۰ نانومتر بوده است. شرایط بهینه حذف اتیل بنزن در رطوبت نسبی ۵۰% ,زمانماند۱۹ ثانیه و غلظت اولیه ppm ۳۰۰ حاصل شد. در این شرایط نانوو کامپوزیت قادر به حذف ۹۵/۹۸% بخارات اتیل بنزن شد.
نتیجهگیری: نانو کامپوزیت سنتز شده در شرایط موردمطالعه دارای راندمان بالا بوده و مناسب جهت حذف اتیل بنزن در فاز گازی است. ازجمله مزایای این نانو کامپوزیت واکنش در دمای اتاق، راندمان بالا حتی در غلظتهای بالا است. نتایج نشان داد که پوشش نانوکامپوزیت بر روی بستر زئولیتی HZSM-۵ قابلیت جذبی بالایی اتیل بنزن در فاز گازی است.