زمینه و هدف: استرس و افسردگی از دلایل عمده کاهش بهره وری نیروی انسانی در کار هستند. با توجه به این که تغییر عوامل استرس زای شغلی بسیار سخت می باشند، نقش متغیرهای شخصیتی که بتوانند اثرات این عوامل را تعدیل کنند بسیار حایز اهمیت است. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی سرسختی روانشناختی و برون گرایی در رابطه ی تقاضاهای شغلی با استرس و افسردگی انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بود. نمونه ی این پژوهش 184 مرد شاغل بودند که از بین مردان شاغل در استان اصفهان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس ویژگیهای دانشی مورگسون و هامفری(2006)، مقیاس اصلاح شده ی سرسختی-نسخه ی نروژی(هیستد و همکاران، 2010)، فهرست افسردگی بک، استیر و براون(1996) (BDI-II)، مقیاس استرس ادراک شده وارتیگ و همکاران(2013) و مقیاس برون گرایی پرسشنامه ی NEO_FFI(کاستا و مک کرا، 1989) پاسخ دادند.
یافتهها: یافته های این پژوهش نشان داد که در رابطه ی تقاضاهای شغلی و استرس کارکنان، سرسختی روانشناختی(B=-0.366, sig=0.05B=-) و برون گرایی(B=-0.155, sig=0.05) فرد نقش میانجی کامل را ایفا می کنند و در رابطه ی تقاضاهای شغلی و افسردگی، سرسختی روانشناختی(B=-1.399, sig=0.05) میانجی کامل بود. همچنین مدل نهایی پژوهش با داده ها از نظر شاخصهای مطلق، تطبیقی و مقتصد برازش داشت(GFI=0.925; TLI= 0.953, RMSEA= 0.056).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، افراد با سرسختی بالا، تقاضاهای شغلی را به عنوان چالشی ادراک می کنند که باید با آن درگیر شوند و بر آن کنترل پیدا کنند و لذا تقاضاهای شغلی در مورد این افراد نمیتواند لزوما منجر به استرس و افسردگی گردد. افراد برون گرا نیز با توجه به عواطف مثبت، حمایت اجتماعی و گرایش به موفقیت، با تقاضاهای شغلی سازگار میشوند و این تقاضاها منجر به استرس در آنان نمی گردد. با توجه به نتایج این پژوهش به شرکتها و سازمانها پیشنهاد میگردد که در فرآیند گزینش و آموزش خود در مشاغل با تقاضاهای شغلی بالا، سرسختی روانشناختی و برون گرایی آنان را مورد توجه قرار دهند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |