دوره 17، شماره 1 - ( 1399 )                   جلد 17 شماره 1 صفحات 159-148 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Omidvari M, Karami M, Faghihnia Torshizi Y. Presenting of change management model for copper industries with HSE approach using FAHP and DEMATEL. ioh 2020; 17 (1) :148-159
URL: http://ioh.iums.ac.ir/article-1-2657-fa.html
امیدواری منوچهر، کرمی محمد، فقیه نیا ترشیزی یوسف. ارایه الگوی مفهومی مدیریت تغییر در صنایع مس با استفاده ازروش تلفیقیFAHP و DEMATEL. سلامت كار ايران. 1399; 17 (1) :148-159

URL: http://ioh.iums.ac.ir/article-1-2657-fa.html


گروه مهندسی صنایع، دانشکده مهندسی صنایع و مکانیک، دانشگاه آزاد اسلامی، واحذ قزوین ، omidvari88@yahoo.com
چکیده:   (2905 مشاهده)
زمینه و هدف: مدیریت تغییر یکی از نیازهای استانداردهای کیفیتی و صنایع پویا است. ایجاد تغییرات بدون ارزیابی درست می تواند یک صنعت را با چالش های مختلفی مواجه نماید. در صورت عدم مدیریت صحیح آن می تواند خسارت های جبران ناپذیری را ایجاد نماید. عدم مدیریت تغییر می تواند سبب شود که یک سازمان در حوزه  HSE با مشکلات زیادی از جمله حوادث و بیماری های ناشی از کار و یا آلودگی های محیط زیستی نا خواسته، مواجه شود. تعیین معیارهایی برای ارزیابی پیامدهای یک تغییر می تواند به مدیریت این کمک را کند که آیا این تغییر در سازمان اجرا شود یا خیر. از طرفی انجام تغییرات در یک سازمان در بسیاری از موارد الزامی است. ارزیابی و تعیین علل اثر گذار، بر پیامد یک تغییر، می تواند به سازمان در بالابردن سطح آمادگی خود در شرایط اضطراری ممکن در اثر اجراء یک تغییر کمک کند. این مطالعه با هدف ارائه الگوی مفهومی مدیریت تغییر با رویکرد  HSE به اجرا در آمده است.
روش کار: در این مطالعه در قدم اول معیارهای موثر بر فرآیند مدیریت تغییر بر اساس رویکرد HSE مطابق با منابع در دسترس، تعریف گردید. در مرحله اول 15معیار و 40 زیر معیار تعیین شد. سپس با استفاده از نظر خبرگان مهمترین آنها انتخاب شد که در این مرحله 5 معیار و 12 زیر معیار تعریف گردید. در این تحقیق خبره به کسی گفته شد که حداقل دارای مدرک تحصیلی لیسانس در رشته  HSE، مهندسی صنایع یا مدیریت بود. همچنین حداقل 10 سال سابقه در صنعت مس را دارا باشد. در این مرحله 10 خبره انتخاب شد. برای جمع آوری نظر خبرگان از پرسشنامه ذوجی که توسط محققین تدوین شد استفاده گردید. برای تعیین روایی پرسشنامه ها از نظر خبرگان استفاده شد و برای تغیین پایایی آن از ضریب ناسازگاری ماتریس و همچنین ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. در این مرحله با استفاده از روش  FAHP اقدام به تعیین وزن اثر بخشی و اولویت بندی معیارها شد. برای ارائه مدل مفهومی، لازم بود که روابط بین معیارها تعیین شود تا مشخص گردد که کدامیک از معیارهای تعریف شده بعنوان معیارهای اثر گذار در فرآیند مدیریت تغییر بوده و کدامیک از معیارهای تعریف شده بعنوان معیارهای اثر پذیر از فرآیند مدیریت تغییر است. در این بخش تحقیق جهت تعیین روایط معیارها با فرایند اصلی مدیریت تغییر از  DEMATEL استفاده شد. نتایج DEMATEL معیارها را در دو گروه اثر گذار و اثر پذیر تقسیم کرد. بر اساس نتایج بدست آمده اقدام به ارائه مدل تصمیم برای ارزیابی و رتبه بندی تغییرات و همچنین ارائه مدل تصمیم برای ارزیابی اجرای تغییرشد.  
یافته ها: در مرحله اول نتایج حاصل از  FAHPدر معیارهای اصلی نشان داد که از بین معیارهای اصلی مهمترین معیار پیامدهای ناشی از تغییر و سپس قابلیت اجرایی تغییر است. کمترین اولویت مربوط به نوع تغییر است که از امتیاز پایینی برخوردار است. در خصوص زیر معیارها  نتایج نشان داد که از بین زیر معیار  موثر بر فرآیند مدیریت تغییر، زیر معیار میزان کارایی و نوع و احتمال پیامد و بودجه و امکانات مورد نیاز از بالاترین اولویت برخوردار است. تغییر در تجهیزات و سازمانی و نیروی انسانی از پایین ترین اولویت برخوردار است.
نتایج بخشDEMATEL برای تعیین روابط درونی معیارها با فرآیند مدیریت تغییر برای ارائه مدل مفهومی تحقیق نشان داد که بالاترین معیار اثر گذار در بین زیر معیارهای موثر بر فرآیند مدیریت تغییر نوع تغییر با زیر معیار تغییرات سازمانی و قابلیت اجرایی با زیر معیار امکانات مورد نیاز و مدیریت  HSEبا زیر معیار درجه ایمنی تغییر، می باشد. همچنین اثر پذیر ترین معیار در مدیریت تغییر پیامد تغییر با زیر معیار نوع پیامد و معیار مدیریت  HSEبا زیر معیار آلودگی محیط زیست است. مطابق با نتایج بدست آمده مدل رتبه بندی و انتخاب نوع تغییرات به شرح زیر می باشد:

جایی که در آن؛ S، درجه ایمنی؛ H،درجه بهداشت؛ B، بودجه لازم؛ F، امکانات لازم؛ O، سازمان دهی لازم؛ Hu، نیروی انسانی لازم؛ Ma، تغییر در مدیریت لازم و Eq هست تجهیزات مورد نیاز می باشد. قابل ذکر است که تمام پارامترهای تعریف شده دارای دو وجه (0 و 1(  می باشد.  بعد از نرمال کردن داده ها و با توجه به شاخص های اثر گذار جهت رتبه بندی تغییرات تعریف شده از رابطه زیر استفاده گردید.

که در آن I عبارت است از، نتیجه تغییرات؛ Ipعبارت است از، احتمال نتیجه تعریف شده از اعمال تغییر؛ P عبارت است از، عملکرد تغییر؛ E عبارت است از، الودگی محیط زیستی در اثر تغییرات.
 نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان داد که که مهمترین مسئله در فرایند مدیریت تغییر ارزیابی قابلیت اجرایی و ارزیابی پیامدها ناشی از تغییر است. همچنین در ارزیابی امکان سنجی ایجاد تغییرات لازم است که بررسی های کاملی صورت بگیرد تا بتوان برنامه ریزی درست و کاملی را در خصوص ایجاد منابع لازم برای اجرای تغییر داشته باشیم. استفاده از مدل های تصمیم گیری بخصوص استفاده از مدل هایی که روابط درونی بین معیارهای تصمیم گیری را نشان می دهد می تواند در تشکیل مدل های مفهومی با رویکری جدید عمل نماید.
 
متن کامل [PDF 1310 kb]   (1240 دریافت)    
نوع مطالعه: كاربردي | موضوع مقاله: ایمنی
دریافت: 1397/5/8 | پذیرش: 1398/6/19 | انتشار: 1399/4/16

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله سلامت کار ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran Occupational Health

Designed & Developed by : Yektaweb